کلمه جو
صفحه اصلی

شیرین کاری

فارسی به انگلیسی

hat trick, masterstroke, panache, tour de force, work of art, feat, achievement, stroke of policy, masterpiece, grace, figure, bravura, exploit, feat, stunt, pyrotechnics

trick, feat, achievement, stroke of policy, masterpiece, grace, figure


hat trick, masterstroke, panache, tour de force, trick, work of art


فارسی به عربی

کمامة

مترادف و متضاد

jig (اسم)
شیرین کاری، جست و خیز سریع، نوعی رقص تند، اهنگ رقص تند

gag (اسم)
دهان باز کن، شیرین کاری، قصه یا عمل خندهاور

stunt (اسم)
زور، شاهکار، شیرین کاری

فرهنگ فارسی

۱ - هنر نمایی کاری جالب توجه کردن . ۲ - سخنان لطیف و طرفه گفتن . ۳ - شعبده بازی حقه بازی .

لغت نامه دهخدا

شیرین کاری. ( حامص مرکب ) عمل و صفت و حالت شیرین کار. ( یادداشت مؤلف ). شعبده بازی. ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ فارسی معین ). || سخنان لطیف و طرفه گفتن. ( فرهنگ فارسی معین ). || چاپلوسی. || مسخرگی. || سرانجام کاری بخوبی. ( ناظم الاطباء ).کار را به وجه احسن انجام دادن. ( غیاث ). هنرنمایی. کار جالب توجه کردن. ( فرهنگ فارسی معین ) :
ز شیرین کاری شیرین دلبند
فروخواندم به گوشش نکته ای چند.
نظامی.
ز شیرین کاری آن نقش جماش
فروبسته زبان و دست نقاش.
نظامی.
ز شیرین کاری شیرین دلبند
فراوان خورده بودانقوزه در قند.
امیرخسرو.
|| حرکات جلد و با چابکی و آمیخته به هنر ورزشکار در زورخانه ، چون چرخش تند و پشتک و جز آن. ( یادداشت مؤلف ). || کار بد و نامناسب ( از اضداد است ). ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ عمید

کار جالب توجه کردن، هنرنمایی.

دانشنامه عمومی

شیرین کاری، کارهای زیبا و چشم گیر، برخی عملیات زورخانه ای در گود، هنرنمایی، شعبده بازی، سخنان لطیف و طرفه گویی، چاپلوسی، سرانجام کار به خوبی رساندن، کلک هایی در ورق بازی یا "دسته گل به آب دادن" را گویند. شیرین کاری در مجتمع های نمایشی یا تماشاخانه شغل نیز محسوب می گردد. شیرین کاری، بخصوص در حالت دوره گردی، می تواند از افزار کلاه برداری و تبهکاری نیز باشد (ر. ک. شارلاتان)
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی معین
ناظم الاطباء
در گذشته شاه ها در دربار خود دلقک و شیرین کار ویژه خود داشتند.

دانشنامه آزاد فارسی

اصطلاحی در ورزش باستانی. تناسب حرکات در چرخ زدن، میل بازی و عملیاتی که جنبۀ آکروباتیک دارد و مخصوص جوانان است؛ مانند: پشتک و واروزدن در کف گود یا از لب گود به عمق گود؛ بلند شدن روی دست و راه رفتن با دست؛ درو کردن روی تختۀ شنا. بین شیرین کار و پهلوان فرق بسیار است، زیرا به ندرت افرادی یافت می شدند که هم شیرین کار و هم پهلوان بوده باشند.


کلمات دیگر: