کلمه جو
صفحه اصلی

سگی


مترادف سگی : نامردمی، درندگی، ددخویی، هاری، درنده خویی، پرخاشگری، مربوط به سگ، درخور سگ، بسیار بد، ناگوار

فارسی به انگلیسی

doggishness, canine

canine


doggishness


فارسی به عربی

ناب

مترادف و متضاد

canine (صفت)
وابسته به خانواده سگ، سگی، سگ مانند

درندگی، ددخویی، هاری، درنده‌خویی


پرخاشگری


مربوط به سگ


درخور سگ


بسیار بد، ناگوار


نامردمی


۱. نامردمی
۲. درندگی، ددخویی، هاری، درندهخویی
۳. پرخاشگری
۴. مربوط به سگ
۵. درخور سگ
۶. بسیار بد، ناگوار


فرهنگ فارسی

سگ بودن کلبیت .
منسوب و متعلق بسگ . یا رفتار سگ

لغت نامه دهخدا

سگی. [ س َ ] ( ص نسبی ) منسوب و متعلق بسگ. || ( حامص ) رفتار سگ. ( ناظم الاطباء ) :
هشیار شد از خمار مستی
بگذاشت سگی و سگ پرستی.
نظامی.
توان کرد با ناکسان بدرگی
ولیکن ز مردم نیایدسگی.
سعدی.

دانشنامه عمومی

سگی (به مجاری: Szegi) یک شهرداری در مجارستان است که در ناحیه توکای واقع شده است. سگی ۹٫۰۵ کیلومتر مربع مساحت و ۳۳۳ نفر جمعیت دارد.
فهرست شهرهای مجارستان

پیشنهاد کاربران

وقتی میگن اخلاقمو سگی نکن یعنی کاری کن عصبانی و frustrated و mad نشم ( عصبانیم نکن - رو اعصابم راه نرو - رو مخم راه نرو )
سگی : عصبانی و خشمگین مثل زمان عصبانیت یک سگ که در این حالت مدام پارس میکنه و حالت تهاجمی میگیره


کلمات دیگر: