کلمه جو
صفحه اصلی

کنشگر

فارسی به انگلیسی

actor, agent

فارسی به عربی

نشیط

مترادف و متضاد

active (صفت)
کاری، فعال، کنشی، معلوم، کنشگر، ساعی، دایر، حاضر به خدمت، تنزل بردار، با ربح، کنشور، پر کار

فرهنگ فارسی

← عامل


دانشنامه عمومی

کنشگر (دستور زبان). کنشگر در زبان شناسی یک کنشگر دستوری یک نقش معنایی است که به پیش آورنده یا راه اندازنده ی یک رویداد گفته می شود.

کنش گر (یوام ال). کنشگر (به انگلیسی: (Actor (UML) در زبان مدل سازی یکپارچه (UML)، نقش یک کاربر یا هر سیستم دیگر را که با یک موضوع تعامل دارد مشخص می کند.

برگرفته از کنش؛ عمل عامل، عمل کننده. فعال


پیشنهاد کاربران

فعال، اکتیویست، کسی که در یکی از زمینه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، . . . فعالیت دارد.

تأثیرگذار


کلمات دیگر: