کلمه جو
صفحه اصلی

کمکی

فارسی به انگلیسی

ancillary, auxiliary, contributory, relief, standby, subsidiary, supplementary


ancillary, auxiliary, contributory, relief, standby, subsidiary, supplementary, aid, mate, relay, supporting

aid, mate, auxiliary


فارسی به عربی

مدرسة ثانویة , مساعد

مترادف و متضاد

subsidiary (صفت)
فرعی، تابع، کمکی، متمم

secondary (صفت)
فرعی، کمکی، ثانوی، دوم، ثانیوی، حاکی از زمان گذشته

ancillary (صفت)
فرعی، تابع، کمک، کمکی، مربوط به کلفت

auxiliary (صفت)
معین، عوضی، کمکی، امدادی، کمک دهنده

فرهنگ عمید

اندکی.


کلمات دیگر: