کلمه جو
صفحه اصلی

نقصان یافتن

فارسی به انگلیسی

decrease, shrink, peter

decrease, shrink


فارسی به عربی

اضعف , تناقص

مترادف و متضاد

diminish (فعل)
کم شدن، خرد شدن، خرد کردن، کاستن، خرد ساختن، کم کردن، ضعیف کردن، نقصان یافتن، تقلیل یافتن

wane (فعل)
کم شدن، خرد شدن، نقصان یافتن، رو بکاهش گذاشتن، وارفتن، به آخر رسیدن

decrease (فعل)
خرد شدن، خرد کردن، کاستن، خرد ساختن، نقصان یافتن، کم کردن یا شدن، خیلی کم کردن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) کم شدن کاستن .

پیشنهاد کاربران

عیب کردن

در تداول عامه، نقصان یافتن. به زیان رفتن. زیان دیدن. به زیان شدن. تباه شدن. مثلاً گویند: مطمئن باشید پول شما نزد فلان عیب نمی کند. ( از یادداشت مرحوم دهخدا ) .


کلمات دیگر: