گعده در اصل قعده و واژه ای عربی است که به معنای نشستن، دوره گرفتن و دور هم نشستن است. در فرهنگ عربی به دور هم نشستن و گپ زدن، قعده، می گویند. این واژه در فارسی نیز مخصوصا توسط روحانیون و کهن سالان استفاده می شود. گعده معمولاً توسط گروه همسالان صورت می گیرد. در فرهنگ عربی (مخر مناطقی همچون عراق، مصر و خلیج فارس) گعده گرفتن در قهوه خانه ها (در عربی مقهی) بسیار رایج است. --مثال:گعده های سیاسی -گعده های روشن فکری منظور دورهم نشینی های سیاسی
گعده
دانشنامه عمومی
پیشنهاد کاربران
گعده=خدمتگزاری که از نوکر هم سفلی تر است و تا پنجاه سال پیش رجال برای کودکان خود حتی گعده داشتند
گعده در اصل قعده و واژه ای عربی است که به معنای نشستن، دوره گرفتن و دور هم نشستن است. در فرهنگ عربی به دور هم نشستن و گپ زدن، قعده، می گویند. این واژه در فارسی نیز مخصوصا توسط روحانیون و کهن سالان استفاده می شود. گعده معمولاً توسط گروه همسالان صورت می گیرد. در فرهنگ عربی ( مخصوصا در مناطقی همچون عراق، مصر و خلیج فارس ) گعده گرفتن در قهوهخانهها ( در عربی مقهی ) بسیار رایج است.
هم اندیشی
گفتگو و رایزنی
گفتگو و رایزنی
گعده ، گرفته شده از قعده ی عربی است، قعود به معنی نشستن وقعده به معنی دورهم نشستن است . البته بیشتر شامل افراد هم سن و هم ردیف میشود !در این نشست سخنانی گفته میشود که بیشتر برای وقت گذرانی کاربرد دارد و اغلب شامل بیان ریزه کاری هایی است که دیگران از آن بی خبرند!قعده دربین اعراب و روحانیت کاربرد ویژه ای دارد!
در زبان کردی کرمانج به پسر نیز گعده /گده می گویند.
نشست و گپ وگفت
نانی که فقط خمیر آن با روغن سرخ می شود و بسیار خوشمزه و برای آین های مذهبی کار برد دارد در زبان بروتی به کار می رود
نشستن دور همی است ولی به خدمتکار این بزم هم گعده گفته اند که من باب مثال عامیانه شد به حدی که اگر دستور بیجایی بکس بدهند آنکس میگوید گعده تو که نیستم.
گعده=نوکری که هرکسی به او فرمان و دستور بدهد و قدیم الایام رجال گعده مجلس دور همی خود را معرفی میکردند تا در خدمت مهمانان باشد و لذا نامش بر گرفته شده از همان مجلس که گعده نام داشت گرفته شده است
گعده=خدمتگزار ملنگی کهبا تمسخر سبب تفریح و طنز مهمان گعده که نشستن دور همی است فراهم گردد.
در مناطقی از لرستان به شکمبه گاو و گوسفند گعده گفته میشود و به ادم شکمو گعده ای میگویند
گعد رفتن ظاهراً اصطاحی آخوندى است.
هنوز هم رسم است که دوستان به "پاتوق" بروند، یعی به مکان ثابت جمع شدن دوستان ( اغلب هم سن و سال ) . رواج کلمه "گعده" پدیده اى نسبتاً جدید است و ظاهراً در این دو - سه دهه اخیر از فرط تکرار توسط آخوندها و پیروانشان جاى کلمه "پاتوق" را گرفته است. این را گفتم که تصریح بشود کلمه اى نزدیک به "گعده" در زبان فارسی وجود دارد و استفاده آن در کنار کلماتی مثل "دورهمی" منظور را به خوبی می رساند.
کل این توصیح عرب ستیزانه نیست؛ عربی باعث توسعه زبان فارسی شده ( و بر عکس ) و شاید کماکان به توسعه آن کمک کند، گرچه نه در مقیاس بزرگ قرن ها ى پیشین. از سوى دیگر، زبان آخوندى زبان عفب ماند و زشتی است که بهراشکال کمابیش موذیانه به مردم حقنه مىشود، مثل "ضرس قاطع" که شبیه به " گوز قاطر" است . . .
هنوز هم رسم است که دوستان به "پاتوق" بروند، یعی به مکان ثابت جمع شدن دوستان ( اغلب هم سن و سال ) . رواج کلمه "گعده" پدیده اى نسبتاً جدید است و ظاهراً در این دو - سه دهه اخیر از فرط تکرار توسط آخوندها و پیروانشان جاى کلمه "پاتوق" را گرفته است. این را گفتم که تصریح بشود کلمه اى نزدیک به "گعده" در زبان فارسی وجود دارد و استفاده آن در کنار کلماتی مثل "دورهمی" منظور را به خوبی می رساند.
کل این توصیح عرب ستیزانه نیست؛ عربی باعث توسعه زبان فارسی شده ( و بر عکس ) و شاید کماکان به توسعه آن کمک کند، گرچه نه در مقیاس بزرگ قرن ها ى پیشین. از سوى دیگر، زبان آخوندى زبان عفب ماند و زشتی است که بهراشکال کمابیش موذیانه به مردم حقنه مىشود، مثل "ضرس قاطع" که شبیه به " گوز قاطر" است . . .
( نسخه تصحیح شده یک یادداشت که پیشتر فرسادم )
گعد رفتن ظاهراً اصطاحی آخوندى است.
هنوز هم رسم است که دوستان به "پاتوق" بروند، یعی به مکان ثابت جمع شدن دوستان ( دوستانِ اغلب هم سن و سال ) . رواج کلمه "گعده" پدیده اى نسبتاً جدید است و ظاهراً در این دو - سه دهه اخیر از فرط تکرار توسط آخوندها و پیروانشان جاى کلمه "پاتوق" را گرفته است. این را گفتم که تصریح بشود کلمه اى مؤثرى نزدیک به "گعده" در زبان فارسی وجود دارد و استفاده آن در کنار کلماتی مثل "دورهمی" منظور را به خوبی می رساند.
کل این توصیح عرب ستیزانه نیست؛ عربی باعث توسعه زبان فارسی شده ( و بر عکس ) و شاید کماکان به توسعه آن کمک کند، گرچه نه در مقیاس بزرگ قرن ها ى پیشین. از سوى دیگر، زبان آخوندى زبان عفب مانده و زشتی است که به اشکال کمابیش موذیانه به مردم حقنه می شود، کلماتی مثل "ضرس قاطع" که در صورت امکان باید " زرت قاطر" گفته شود و از "مُد" بیافتد . . .
گعد رفتن ظاهراً اصطاحی آخوندى است.
هنوز هم رسم است که دوستان به "پاتوق" بروند، یعی به مکان ثابت جمع شدن دوستان ( دوستانِ اغلب هم سن و سال ) . رواج کلمه "گعده" پدیده اى نسبتاً جدید است و ظاهراً در این دو - سه دهه اخیر از فرط تکرار توسط آخوندها و پیروانشان جاى کلمه "پاتوق" را گرفته است. این را گفتم که تصریح بشود کلمه اى مؤثرى نزدیک به "گعده" در زبان فارسی وجود دارد و استفاده آن در کنار کلماتی مثل "دورهمی" منظور را به خوبی می رساند.
کل این توصیح عرب ستیزانه نیست؛ عربی باعث توسعه زبان فارسی شده ( و بر عکس ) و شاید کماکان به توسعه آن کمک کند، گرچه نه در مقیاس بزرگ قرن ها ى پیشین. از سوى دیگر، زبان آخوندى زبان عفب مانده و زشتی است که به اشکال کمابیش موذیانه به مردم حقنه می شود، کلماتی مثل "ضرس قاطع" که در صورت امکان باید " زرت قاطر" گفته شود و از "مُد" بیافتد . . .
در کلام جناب آقای پرورش تعرضاتی نسبت به قشرروحانیت دیده میشودکه خارج ازمباحث علمی و غیر ملائم با این برنامه است.
ایشان بیان داشتند زبان آخوندی زبان فلان وفلان است. سبک محاوره دراین قشر، خاص ومنحصر به این صنف است. لکن این داعیِ شما به این نیست که بر اثر حقدو بغضتان ازاین قشر وبراثر عدم درایت وفهمتان نسبت به معانی کلماتِ رائج دربین ایشان، بیایین و اظهار فضل کنین و زبان این صنف مظلوم را سیّئ وعقب مانده، تلقّی و إلقاء کنین. حق تقابل و جَبهه گیری شما در برابر ایشان تنها درجاییست که این کلمات عدیم العهدِ دراذهان عوام، بر لغت فرس غلبه کند و از فارسی حداقل بعنوان لغتی با کلمات اصیلِ غیرعربی چیزی باقی نماند. که البته از ناحیهٔ این صنف چنین چیزی مقبول وصواب نیست. پس اگرهم کلماتی چون گعده و ازاین قبیل در جامعه نفوذ داشته ازباب تغلیب عربی بر فارسی نبوده بلکه همانطورکه کلمه ای انگلیسی دخیل در لغت مادر
میشود این کلمات هم بدون غرض ورزی دخول میکنند و این طبیعت هرزبانی است. البته درهمین کلمهٔ گعده میشودگفت که حریم لغت فارسی پاسبانی شده است چراکه همانطور که درزبان عربی - یاشایددرلغات دیگر، ولی حداقل درزبان عربی - پدیده ای به نام تعریب داریم - که عبارت است از عربی کردن کلمات غیر عربی اصیل مثل فردوس که ازپردیس آمده - به همین منوال در فارسی هم چنین پدیده ای هست که در این کلمهٔ گعده هویداست.
لکن این حقیقت هم مکمون نماند که فارسی وعربی دو لغت درهم تنیده اندکه نشانگر اختلاط دین با آداب ورسوم این کشور است و مَفَرّی ازآن نیست جز اینکه لغت عربیت را لغتی بیگانه ندانیم و به کلمات مُستَوْرده ازاین زبان همچون زبان مادری خود انس بگیریم و استعمالشان کنیم زیرا عربی لغت دین ما و پیشرفته ترین زبان دنیاست که مستحق تنزّل معجزهٔ پیامبر ( صلی الله علیه وآله وسلّم ) با کلمات این لغت شده است.
لطفا کمی منصف باشین وبی خود وبی جهت، دیگران را محکوم و استهزاء نکنیم و أدب تکلم را همیشه مراعات کنیم و دهان به شَتم و إفتراء باز نکنیم. باتشکر.
لطفا این پیشنهادبنده را درج کنین. حفظکم الله.
ایشان بیان داشتند زبان آخوندی زبان فلان وفلان است. سبک محاوره دراین قشر، خاص ومنحصر به این صنف است. لکن این داعیِ شما به این نیست که بر اثر حقدو بغضتان ازاین قشر وبراثر عدم درایت وفهمتان نسبت به معانی کلماتِ رائج دربین ایشان، بیایین و اظهار فضل کنین و زبان این صنف مظلوم را سیّئ وعقب مانده، تلقّی و إلقاء کنین. حق تقابل و جَبهه گیری شما در برابر ایشان تنها درجاییست که این کلمات عدیم العهدِ دراذهان عوام، بر لغت فرس غلبه کند و از فارسی حداقل بعنوان لغتی با کلمات اصیلِ غیرعربی چیزی باقی نماند. که البته از ناحیهٔ این صنف چنین چیزی مقبول وصواب نیست. پس اگرهم کلماتی چون گعده و ازاین قبیل در جامعه نفوذ داشته ازباب تغلیب عربی بر فارسی نبوده بلکه همانطورکه کلمه ای انگلیسی دخیل در لغت مادر
میشود این کلمات هم بدون غرض ورزی دخول میکنند و این طبیعت هرزبانی است. البته درهمین کلمهٔ گعده میشودگفت که حریم لغت فارسی پاسبانی شده است چراکه همانطور که درزبان عربی - یاشایددرلغات دیگر، ولی حداقل درزبان عربی - پدیده ای به نام تعریب داریم - که عبارت است از عربی کردن کلمات غیر عربی اصیل مثل فردوس که ازپردیس آمده - به همین منوال در فارسی هم چنین پدیده ای هست که در این کلمهٔ گعده هویداست.
لکن این حقیقت هم مکمون نماند که فارسی وعربی دو لغت درهم تنیده اندکه نشانگر اختلاط دین با آداب ورسوم این کشور است و مَفَرّی ازآن نیست جز اینکه لغت عربیت را لغتی بیگانه ندانیم و به کلمات مُستَوْرده ازاین زبان همچون زبان مادری خود انس بگیریم و استعمالشان کنیم زیرا عربی لغت دین ما و پیشرفته ترین زبان دنیاست که مستحق تنزّل معجزهٔ پیامبر ( صلی الله علیه وآله وسلّم ) با کلمات این لغت شده است.
لطفا کمی منصف باشین وبی خود وبی جهت، دیگران را محکوم و استهزاء نکنیم و أدب تکلم را همیشه مراعات کنیم و دهان به شَتم و إفتراء باز نکنیم. باتشکر.
لطفا این پیشنهادبنده را درج کنین. حفظکم الله.
از ناظرین عزیز بر پیشنهادات میخواهم که هرنظری را ثبت نکنن چون گاهی حرفهایی زده میشود که درشأن این برنامه نیست. مثلا حرف جناب پرورش درسطر آخر فرمایشاتشان بسیار رکیک و زننده است.
درزبان لری لرستان گعده به معنی شکم است وکلآ به شکم انسان وحیوانات درلری گعده گفته میشود وبه افراد شکمو وپرخورهم درلری گعده گفته میشودومعنی گعده به دور هم نشینی وگپ و. . . خیلی معنی درستی نیست مگرمراداین باشدکه عده ای پرخوروشکمودورهم جمع شده باشندوباهم گپ بزنند
گعده: [ اصطلاح آخوندی]به شب نشینی یا گپ زدن های طلبگی گفته می شود.
به نطر من واژه گعده به معنی شب نشینی یا دور همی معنا میشود . شب نشینی برای افراد متفاوت به لحاظ سنی و . . . و دور همی یا دوره برای افراد هم سطح و هم سن و سال .
فراموش کردم که بنویسم گعده را میشه" قرار" هم معنی کرد .
پس قید مقعد هم ازریشه قعده گرفته شده . . به معنی نشستگاه. . احمد نجفی
پس قید مقعد ازریشه قعده گرفته شده . به معنی نشستگاه. .
گعده در زبان کوردی کرمانجی به معنای هم نشینی و دور هم جمع شدنی که همراه خوش گذرانی باشد
از آنجا که روحانیت شیعی بین خود وسیرین فرق کلی قائل است {معمم - مکلا } خودرا خاص وبقیه را عام وعوام . وعلم را مختص خود وبقیه را جاهل می داند برای هرکار خود نیز یک اصطلاح پیدا کرده تا مردم عادی از فهم آن قاصر بوده ووبه علما مرتبط بدانند . چنین است که در جامعه شیعی پروفسور دکتر مهندس فیلسوف الم بشمار نمی آیند ولی آخوندی که مختصری فقه واصول بلد است اما نه از ریاضیات وفیزیک وشیمی وزبانهای علمی دنیا مثل المانی فرانسوی اسپانیولی انگلیسی و. . . . . هیچ نمیداند عالم شمرده میشود . واین اطصلاح گعده هم از همان قماش است وگرنه جلسه وگپ زدن که همه معنی آنرا می فهمند چه ایرادی دارد که گعده را جایگزین آنها بکنند
کلمات دیگر: