آنکه سلوک و رفتار وی مانند کبک زیبا و جمیل باشد
کبک رفتار
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
کبک رفتار. [ ک َ رَ ] ( ص مرکب ) آنکه سلوک و رفتار وی مانند کبک زیبا و جمیل باشد. ( ناظم الاطباء ).خوش خرام : کنیزکی را دید با جمال زیبادلال عنبرموی خورشیددیدار کبک رفتار. ( سندبادنامه ص 138 ).
پیشنهاد کاربران
کبک وش. [ ک َ وَ] ( ص مرکب، ق مرکب ) کبک مثال. کبک رفتار :
کبک وش آن باز کبوترنمای
فاخته رو گشت به فر همای.
نظامی.
کبک وش آن باز کبوترنمای
فاخته رو گشت به فر همای.
نظامی.
کلمات دیگر: