کلمه جو
صفحه اصلی

فرگام

دانشنامه عمومی

فرگام دومین میمون فضانوردی است که جمهوری اسلامی ایران به فضا پرتاب کرده است. فرگام در آذر ۱۳۹۲ توسط کاوشگر پژوهش تا ارتفاع ۱۲۰ کیلومتری زمین صعود کرد و به سلامت به زمین برگشت.
در بیشتر فازهای پروازی، ضربان قلب در محدوده ۹۰ تا ۱۱۰ بوده است.
با استفاده از داده های حسگرهای دمایی نصب شده روی بدن فرگام مشخص شد که دمای سطح بدن در ۳۷ درجه سانتی گراد را نشان می داد.
پس از انجام مأموریت روز دوشنبه(۲۵ آذر ۹۲) در بیمارستان دام های کوچک دانشکده دامپزشکی تهران توسط متخصصان دامپزشکی معاینه شد و نتایج آزمایش ها حاکی از سلامت کامل و وضعیت جسمانی مطلوب فرگام بود.
برای دومین مأموریت فضایی که قرار بود توسط میمون ها انجام شود، ۳ میمون با محدوده سنی، وزنی و ابعاد بدنی مشخص، متناسب با نوع مطالعه به نام های «فرگام»، «تُرنج» و «تُرنگ» انتخاب شدند.

پیشنهاد کاربران

فرخنده پی , دارای قدم نیک, خوش قدم

کاربرد واژه ی زیبای پارسی: �فرگام� ( همانا �فرجام� ) را بجای واژه ی از ریشه عربی: �نتیجه� و نیز �فرگامیدن� ( فرجامیدن ) را بجای �نتیجه گرفتن� ( نتیجه گیری ) پیشنهاد می کنم. در �واژه نامه ( اینترنتی ) دهخدا�، کاربری، واژه ی �فرگام� را به آرشِ �فرخنده پی�، �دارای قدم نیک� و �خوش قدم� آورده که از دید من، چندان درست نیست:
پیشوند �فَر� همراه با واژه هایی چون �آورد�، �گشت� به آمیخته واژه های ساخته شده، آرشی تازه و پویاتر، چون �فرآورد� ( یا �فرآورده� ) و �فرگشت� ( تکامل ) می دهد. همتراز این پیشوند در شاخه ی بنیادین بخش بزرگی از زبان های اروپاییِ ریشه گرفته از آلمانی کهن ( ژرمن، گِرمان یا خِرمان ) ، واژه ی �فِر� ( �ver� ) است که به عنوان پیشوند، همان نقشی را در ساختن واژه های تازه بر دوش دارد که پیشوند �فَر� در زبان پارسی باستان بر دوش داشته و نشانه هایی از آن، خوشبختانه هنوز در پارسی کنونی برجای مانده است. به عنوان نمونه از پیوستن این پیشوند با ریشه ی واژه ی اندیشیدن ( �denken� ) در زمان گذشته ی آن ( dacht ) واژه ی �verdacht� یا به آرش �گمانِ بیجا یا ناجور� ( سوء ظن ) ساخته می شود.

نیک که بنگرید، نه تنها شیوه ی ساختن واژه های تازه از پیشوند و پسوند و چگونگی آرشی نو بخشیدن به آن، در شاخه ی بزرگ زبان های اروپایی با پارسی باستان یکی است که این واژه ها از ریشه ی زمان گذشته فعل ها ساخته شده و می شوند: �گشت� و �آورد� در نمونه های بالا از زبان پارسی و �dacht� از �denken� که نشانه ای روشن از همریشه بودن پارسی با هر پنج شاخه ی بنیادین زبان های اروپایی است و همه ی آن ها برخلاف آموزش های دانشگاهی ریشه گرفته از باخترزمین در کشور خودمان با نشانه های نیرومند انگاره ی چرندِ �مرکزگرایی اروپا� ( �Eurocentrism� ) که در دوره ی استعمار کهن خلق های آسیا و آفریقا، سازگار با انگاره های نژادپرستانه و بهره کشانه ی آن هنگام ساخته و پرداخته شده از زبان به خاک سپرده شده ی �سانسکریت� در هند ریشه گرفته، گسترش و دگرش یافته اند. رد همین واژه ی �فَر� را اگر دنبال کنیم به واژه ی �پر� هندی کهن می رسیم.

درباره ی همپیوندی های زبانی شاخه ی نامیده شده با برنام �زبان های هند و اروپایی� ( �Indo - European languages� ) یا باریک بینانه تر: �هند و گرمانیک� ( �Indo - Germanic languages� ) ، جُستارهای روشنگر و سودمند دیگری نیز هست . . .

ب. الف. بزرگمهر ۱۲ آذر ماه ۱۳۹۳
https://www. behzadbozorgmehr. com/2014/12/blog - post_81. html


کلمات دیگر: