فرنداد. [ ف ِ رِ ] (اِخ ) جایی است ، در آن موضع است قبر ذوالرمة. (منتهی الارب ).
فرنداد
لغت نامه دهخدا
فرنداد. [ ف ِ رِ ] (ع اِ) درختی است . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
فرنداد. [ ف ِ رِ ] ( ع اِ ) درختی است. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).
فرنداد. [ ف ِ رِ ] ( اِخ ) جایی است ، در آن موضع است قبر ذوالرمة. ( منتهی الارب ).
فرنداد. [ ف ِ رِ ] ( اِخ ) جایی است ، در آن موضع است قبر ذوالرمة. ( منتهی الارب ).
پیشنهاد کاربران
از سرداران هخامنشی
کلمات دیگر: