فساد تباه شدن
قضائه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( قضائة ) قضائة. [ ق َ ءَ ] ( ع مص ) فساد. ( اقرب الموارد ). تباه شدن. ( منتهی الارب ).
قضائة. [ ق َ ءَ ] (ع مص ) فساد. (اقرب الموارد). تباه شدن . (منتهی الارب ).
پیشنهاد کاربران
حکم الهی
کلمات دیگر:
قضائة. [ ق َ ءَ ] (ع مص ) فساد. (اقرب الموارد). تباه شدن . (منتهی الارب ).