بمعنی قساوت باشد و آن آنستکه چون زحمتی بدیگری برسد بر او آسان گذرد و در او رحم و شفقت نباشد .
ترمک
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
ترمک. [ ت ِ م َ ] ( اِ ) بمعنی قساوت باشد و آن آن است که چون زحمتی بدیگری برسد بر او آسان گذرد و در او رحم و شفقت نباشد. ( برهان ). قساوت و سخت دلی و عدم رحم و شفقت. ( ناظم الاطباء ).
دانشنامه عمومی
ترمک، روستایی است از توابع بخش مرکزی شهرستان رامسر در استان مازندران ایران.
این روستا در دهستان سخت سر قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۷ نفر (۵خانوار) بوده است.
این روستا در دهستان سخت سر قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۷ نفر (۵خانوار) بوده است.
wiki: ترمک
گویش مازنی
لطیف – نرم و نازک – ظرف
/termek/ لطیف – نرم و نازک – ظرف
کلمات دیگر: