( اسم ) قراقروت .
ترپ
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
ترپ. [ ت َ ] ( اِ ) کشک سیاه را گویند و به ترکی قراقروت خوانند. ( برهان ). ترپک و ترپه وترف. کشک سیاه که بترکی قراقروت گویند، به تازی مصل گویند. ( از فرهنگ رشیدی ). تَرْپَر. تَرْپَک. کشک سیاه و قراقروت و ترف. ( ناظم الاطباء ). قروت سیاه که آنرا به ترکی قراقروت گویند. ( آنندراج ). ماده ای است ترش که از آب دوغ گرفته می شود و نام ترکیش قراقروت است و در تهران بهمان نام ترکی گفته می شود و در اصفهان مخفف آن قارا گفته میشود. در کتب طب نام این ماده مصل است ، ترپ ضبط نشده است. ( فرهنگ نظام ) :
از او دید چون آب لب نوشخند
سیه پوش چون ترپ گردید قند.
از او دید چون آب لب نوشخند
سیه پوش چون ترپ گردید قند.
وحید ( از آنندراج ).
رجوع به ترپک و ترپه و ترف شود.فرهنگ عمید
= تَرْف
تَرْف#NAME?
دانشنامه عمومی
ترپ یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان رودقات بخش صوفیان شهرستان شبستر واقع شده است.
محل سکونت اهالی این روستا در کوهپایه بوده و توسعه ی خانه های روستا بیشتر به سمت شرقی روستا متمایل است .
این روستای سرسبز دارای پتانسیل های گردشگری از جمله گورستان تاریخی ، امامزاده و طبیعت غنی بوده و انواع میوه های منطقه کوهستانی و سرد سیری و دیمی در آن کشت می شود ؛ و وسعت کشت بادام دیمی دیرگل ان قابل توجه است.
شغل اغلب افراد روستا کشاورزی و باغداری و دامداری می باشد.
محل سکونت اهالی این روستا در کوهپایه بوده و توسعه ی خانه های روستا بیشتر به سمت شرقی روستا متمایل است .
این روستای سرسبز دارای پتانسیل های گردشگری از جمله گورستان تاریخی ، امامزاده و طبیعت غنی بوده و انواع میوه های منطقه کوهستانی و سرد سیری و دیمی در آن کشت می شود ؛ و وسعت کشت بادام دیمی دیرگل ان قابل توجه است.
شغل اغلب افراد روستا کشاورزی و باغداری و دامداری می باشد.
wiki: ترپ
گویش مازنی
/terp/ ترب گونه ی دیگر آن خودرو و خوراکی و اشتها آور است
ترب گونه ی دیگر آن خودرو و خوراکی و اشتها آور است
پیشنهاد کاربران
در گویش کوردی خصوصا استان ایلام و کرمانشاه ، ترپ به ترپچه یا همون تربچه نیز گفته میشود .
کلمات دیگر: