هذیان پرت و پلا . یا تارومار پخش و پلا .
ترت و پرت
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
ترت و پرت. [ ت َ ت ُ پ َ ] ( اِ مرکب ، از اتباع ) هذیان. پرت و پلا. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). || ( ص مرکب ، از اتباع ) تار و مار. ترت و مرت. پخش و پلا. ( یادداشت ایضاً ).
گویش مازنی
/tertopert/ پاره پوره - پراکنده
۱پاره پوره ۲پراکنده
کلمات دیگر: