( جلقة ) جلقة. [ ج ِ ل ِق ْ ق َ ] ( ع ص ) زن گنده پیر. || ناقه کلانسال. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به جِلِّقَة شود.
جلقة. [ ج ِل ْ ل ِ ق َ ]( ع ص ) زن گنده پیر. || ناقه کلانسال. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به ماده قبل شود.
جلقة. [ ج َ ل َ ق َ ] ( ع اِ ) جای ظهور دندان از لب وقت خنده. ( منتهی الارب ). ظهور دندان از لب وقت خنده. ( ناظم الاطباء ).
جلقة. [ ج ِل ْ ل ِ ق َ ]( ع ص ) زن گنده پیر. || ناقه کلانسال. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به ماده قبل شود.
جلقة. [ ج َ ل َ ق َ ] ( ع اِ ) جای ظهور دندان از لب وقت خنده. ( منتهی الارب ). ظهور دندان از لب وقت خنده. ( ناظم الاطباء ).