برچسبیدن. [ ب َ چ َ دَ ] ( مص مرکب ) چسبیدن. التصاق. التساق. التصاص. التیاط. التزاق. تغنث. ( منتهی الارب ) :
مرتعش را کی پشیمان دیده ای
برچنین چیزی تو برچسبیده ای.
مرتعش را کی پشیمان دیده ای
برچنین چیزی تو برچسبیده ای.
مولوی.
مَلازة؛ برچسبیدن با هم. لیط؛ برچسبیدن به دل. ( منتهی الارب ). و رجوع به چسبیدن شود.