اشک خواه
تشنه اشک
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
تشنه اشک. [ ت ِ ن َ / ن ِ اَ ] ( ص مرکب ) اشک خواه :
بیش ازاین کاوش مکن با دل که چشم تشنه اشک
از برای گریه کردن آب از گوهر گرفت.
بیش ازاین کاوش مکن با دل که چشم تشنه اشک
از برای گریه کردن آب از گوهر گرفت.
صائب ( از آنندراج ).
کلمات دیگر: