منسوب باخشید
اخشیدی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
اخشیدی . [ اِ ] (اِخ ) خطیب (فقیه ...). رجوع به کتاب الجماهر بیرونی چ هند ص 64 شود.
اخشیدی . [ اِ ] (ص نسبی ) منسوب به اخشید.
- کافور اخشیدی ؛ منسوب به اخشیدبن طُغج است .
اخشیدی. [ اِ ] ( ص نسبی ) منسوب به اخشید.
- کافور اخشیدی ؛ منسوب به اخشیدبن طُغج است.
اخشیدی. [ اِ ] ( اِخ ) خطیب ( فقیه... ). رجوع به کتاب الجماهر بیرونی چ هند ص 64 شود.
- کافور اخشیدی ؛ منسوب به اخشیدبن طُغج است.
اخشیدی. [ اِ ] ( اِخ ) خطیب ( فقیه... ). رجوع به کتاب الجماهر بیرونی چ هند ص 64 شود.
کلمات دیگر: