در تداول مردم بروجرد و لران آن سامان حبه دانه
پیلار
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
پیلار. ( اِخ ) نام چندین قصبه در جزائر فیلیپین. ( قاموس الاعلام ترکی ). || شهرکی است در قضای لاگونه از جزیره لوسون ، از جزائر فیلیپین. در 61 هزارگزی جنوب شرقی مانیل نزدیک دریاچه لی و در جلگه ای بسیار حاصلخیز. ( قاموس الاعلام ترکی ).
پیلار. ( اِخ ) نام چندین شهر از برزیل و از آن جمله شهرکی در جمهوری آلاگوآس از برزیل و در ساحل دریاچه مانگوایه در مصب رودی که به همین دریاچه ریزد و مرکز داد و ستد کلی پنبه ، تنباکو و نیشکر است که در خود این سرزمین به عمل آید. ( قاموس الاعلام ترکی ).
پیلار. ( اِخ ) نام قصبه و اسکله ای در جمهوری پاراگوآی آمریکا. ( قاموس الاعلام ترکی ).
پیلار. [ پ َ / پ ِ ] ( اِ ) در تداول مردم بروجرد و لران آن سامان ، حبه. دانه. عجمه در انگور و جز آن.
پیلار. ( اِخ ) نام چندین شهر از برزیل و از آن جمله شهرکی در جمهوری آلاگوآس از برزیل و در ساحل دریاچه مانگوایه در مصب رودی که به همین دریاچه ریزد و مرکز داد و ستد کلی پنبه ، تنباکو و نیشکر است که در خود این سرزمین به عمل آید. ( قاموس الاعلام ترکی ).
پیلار. ( اِخ ) نام قصبه و اسکله ای در جمهوری پاراگوآی آمریکا. ( قاموس الاعلام ترکی ).
پیلار. [ پ َ / پ ِ ] ( اِ ) در تداول مردم بروجرد و لران آن سامان ، حبه. دانه. عجمه در انگور و جز آن.
پیلار. (اِخ ) نام چندین قصبه در جزائر فیلیپین . (قاموس الاعلام ترکی ). || شهرکی است در قضای لاگونه از جزیره ٔ لوسون ، از جزائر فیلیپین . در 61 هزارگزی جنوب شرقی مانیل نزدیک دریاچه ٔ لی و در جلگه ای بسیار حاصلخیز. (قاموس الاعلام ترکی ).
پیلار. (اِخ ) نام چندین شهر از برزیل و از آن جمله شهرکی در جمهوری آلاگوآس از برزیل و در ساحل دریاچه ٔ مانگوایه در مصب رودی که به همین دریاچه ریزد و مرکز داد و ستد کلی پنبه ، تنباکو و نیشکر است که در خود این سرزمین به عمل آید. (قاموس الاعلام ترکی ).
پیلار. (اِخ ) نام قصبه و اسکله ای در جمهوری پاراگوآی آمریکا. (قاموس الاعلام ترکی ).
پیلار. [ پ َ / پ ِ ] (اِ) در تداول مردم بروجرد و لران آن سامان ، حبه . دانه . عجمه در انگور و جز آن .
دانشنامه عمومی
پیلار (به اسپانیایی: Pilar, Paraguay) شهری در کشور پاراگوئه، استان نیمبوکو است که جمعیت آن در سرشماری سال ۲۰۰۲ میلادی ۲۴٫۳۰۰ نفر بوده است.
wiki: پیلار
کلمات دیگر: