باوری. [ وَ ] ( حامص ) این کلمه در معنی حاصل مصدری بکار رود اما نه جداگانه بلکه بصورت ترکیب آید چون :
- بدباوری ، دیرباوری ، زودباوری ، خوش باوری ؛ در معانی بدباور بودن. دیرباور بودن. زودباور بودن. خوش باور بودن و غیره.
باوری. [ وَ ] ( اِخ ) حسین بن یوحن بن ابونةبن نعمان باوری. مدتها در اصفهان بود و از گروهی مردم دانشمند کسب دانش کرد و در اصفهان در ماه ربیعالاول سال 587 هَ. ق. درگذشت. ( از معجم البلدان ).
- بدباوری ، دیرباوری ، زودباوری ، خوش باوری ؛ در معانی بدباور بودن. دیرباور بودن. زودباور بودن. خوش باور بودن و غیره.
باوری. [ وَ ] ( اِخ ) حسین بن یوحن بن ابونةبن نعمان باوری. مدتها در اصفهان بود و از گروهی مردم دانشمند کسب دانش کرد و در اصفهان در ماه ربیعالاول سال 587 هَ. ق. درگذشت. ( از معجم البلدان ).