کلمه جو
صفحه اصلی

باوری

لغت نامه دهخدا

باوری. [ وَ ] ( حامص ) این کلمه در معنی حاصل مصدری بکار رود اما نه جداگانه بلکه بصورت ترکیب آید چون :
- بدباوری ، دیرباوری ، زودباوری ، خوش باوری ؛ در معانی بدباور بودن. دیرباور بودن. زودباور بودن. خوش باور بودن و غیره.

باوری. [ وَ ] ( اِخ ) حسین بن یوحن بن ابونةبن نعمان باوری. مدتها در اصفهان بود و از گروهی مردم دانشمند کسب دانش کرد و در اصفهان در ماه ربیعالاول سال 587 هَ. ق. درگذشت. ( از معجم البلدان ).

باوری . [ وَ ] (اِخ ) حسین بن یوحن بن ابونةبن نعمان باوری . مدتها در اصفهان بود و از گروهی مردم دانشمند کسب دانش کرد و در اصفهان در ماه ربیعالاول سال 587 هَ . ق . درگذشت . (از معجم البلدان ).


باوری . [ وَ ] (حامص ) این کلمه در معنی حاصل مصدری بکار رود اما نه جداگانه بلکه بصورت ترکیب آید چون :
- بدباوری ، دیرباوری ، زودباوری ، خوش باوری ؛ در معانی بدباور بودن . دیرباور بودن . زودباور بودن . خوش باور بودن و غیره .


دانشنامه عمومی

باوری، روستایی از توابع بخش کبگیان شهرستان دنا در استان کهگیلویه و بویراحمد ایران است.
این روستا در دهستان کبگیان قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۶۳ نفر (۱۳خانوار) بوده است.

پیشنهاد کاربران

طایفه ی صالح باوری طایفه ای ازایل بختیاری است واین طایفه دارای دوتیره است به نام :1تیره ی صالح باوری2تیره بره بیچاست


کلمات دیگر: