کلمه جو
صفحه اصلی

لانتور

پیشنهاد کاربران

قالتاق، کلاه بردار، شارلاتان ( فرانسوی ) ، کلاش!

موزمار!

�لانتوری� فحشی متداول است بین زندانیان گویا و از خرده فرهنگهای خلافکاران، که به افراد نابلدِ تازه رسیده ی پرمدعا می گویند. اهل فن می دانند که زنان بدکاره همدیگر را در حال عصبانیت �لنتوری� خطاب می کنند.

لانتُور -
ترکیبی از دو واژه: لان: بی صفت، عوضی، نامرد - تور: دام وتله برای شکار
دزدِ تازه کار، دَله دزد، کفزَن، کش رو، دودَره باز و. . .

لانترن به معنی فانوس میباشد که بیشتر در جنوب گفته میشده لانتور هم به معنی فانوس کش هست. که در قمارخانه های جنوب به کسی که قمار رو میباخته و پول نداشته باید تا چند روز برای او فانوسی حمل میکرده و معنی خیلی بدی داشته

لانتوری ب معنای بی وجودع

لانتوری یعنی خلافکار تازه کار ، کلاهبردار نابلد
دربین زنان فاحشه لانتوری یعنی قهبه ناشی

سر کجی داره!

بی شخصیت

موزی شیطون خلاف کار دعوا قتل

کلاه بردار نامرد

دام و تله برای شکار دزد تازه کار.

لانتوری از ترکیب کلمات لان به معنی فردی که خواهرش را برای رفقایش بجای پول قمار میدهد و تور به معنای چاه عمیق که در صحرا کنده شده باشد

لانتوری به به شخصی انتساب داده میشود که خلاف کار تازه کار ودله دزد است و برای ایاب و ضحابش هرکاری میکند. از دزدی گرفته تارفیق فروشی و، ، ، ، ، ،

بی اصل ونصب

بی وجود

لانتوری ، یعنی دزد یا دله دزد، دله دزد هم به کسانی میگویند که چیز های کوچک می دزدند ولی بعضی ها فکر میکنند به کسی گفته می شود که آشپز خانه می زند یا اختلاس گر یا کسی که ملیارد میزند ولی این باور اشتباه است حتما فیلم لانتوری را تماشا کنید

بابا روشن فکرها
اگه فیلم کندو بهروز وثوق رو دیده باشید لانتوری به معنی آدم فروش

زالو صفت

لانتوری یعنی همه ی فحش ها مثل کونی کسکش دیوس و . . . لاشی = لانتوری

بی وجود، بی مقدار، لاابالی

لانتوری= لاشی �10000
فردی که افرادباارزش نزدیکش را به بهای ناچیز میفروشد

هفت دست سیرابی ۱ لانتور است

اولن لانتوری نیست لامپتوریه تو فیلم کندو بهروز وثوق تودیالوگ میگه. قدیما یه چراغایی بود بهش میگفتن چراغ توری البته الانم هست با گاز وقدیمیاش با الکل کار میکنه لامپش توریه یه کم که کار میکنه ومیسوزه تا فوتش کنی یا بهش دست بزنی میریزه . این جمله رو به ادمای میگن که الکی وبدر نخورن مثل تور چراغتوری یا همون لامپتوری.

این استعاره آیه از همون یلامپتوری، لامپتوری چون تورش با یه وزیدن با یا فوت می ریخت وخیلی سست بود، ، اینجا که لانتوریم از همین گ فته شده یعنی یه شخصیت سستو بی بنیاد.

قدیم گاراژی در جنوب تهران بود به نام لوانتور که به فرانسه میشه ماجراجویی کسانی که به تهران می امدند تا خود را به جاه و جلایی برسانند و هیچ تقریبا حرفه ای هم بلد نبودند با این ماشین های باربری یا اتوبوس های شرکت لوانتور به تهران میامدند یا به مراکز استان میرفتند کسانی هم بودند که به محض ورود اینان برایشان نقشه میکشیدند تا هم جیبشان را بزنند یا کار مفتی ازشان بکشند که به این مهاجران ساده لوح لانتوری می گفتند . . . که بعد ها بر اثر بی کسی و ازار و اذیت خودشان نیز بزه کار میشدند و چون کس و کاری در شهر نداشتند و بقیه برایشان مهم نبودند بهشان میگفتند لانتوری

لانتور:بی وجود، نابلد،

لان به معنی بی صفت و بی وجود و لاشی
تور یا طور پسوندی است که شباهت را میرساند. مثل الاغ تور ، روستایی تور،
لانتوری= مثل بی عرضه ها

لانتوری ب معنی نابلد. ناشی. ک بین مردم ب معنی لاشی و تخم حروم جا افتاده

آقا هرکس یه سازی میزنه ما که نفهمیدیم فقط میدونم توزندان لانتری درجش از لاشی یه۱۰۰برابری بیشتر بودمیگفتن لاشیو رد کرده لانتریه

تُ یک کلمه خلاصه میشه آدم فروش. !


کلمات دیگر: