ریغ، سرگین، غایط، سرگین شل انسان یاحیوان
( اسم ) فضله ( انسان و حیوان ) که آبکی باشد سرگین غایط .
دوری و گشادگی ما بین دو ران
( اسم ) فضله ( انسان و حیوان ) که آبکی باشد سرگین غایط .
دوری و گشادگی ما بین دو ران
سوزنی .
ریخ . [ رَ ] (ع اِ) دوری و گشادگی مابین دو ران . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
ریخ . [ رَ ] (ع مص ) سست و فروهشته گردیدن . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). || فراخ و گشاده گردیدن میان هر دو ران چندان که با هم نپیوندد. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ).
ترس، (رخ در شطرنج شاید ربط داشته باشد)
خواب کوتاه چرت