کلمه جو
صفحه اصلی

مسلخ


مترادف مسلخ : سلاخ خانه، مذبح، کشتارگاه، قتلگاه، رختکن گرمابه

برابر پارسی : کشتارگاه

فارسی به انگلیسی

abattoir, slaughterhouse

slaughter-house


فارسی به عربی

مسلخ

عربی به فارسی

کشتارگاه , قصاب خانه , مسلخ


مترادف و متضاد

slaughterhouse (اسم)
کشتارگاه، مسلخ، قصاب خانه

سلاخ‌خانه، مذبح، کشتارگاه


قتلگاه


رختکن (گرمابه)


۱. سلاخخانه، مذبح، کشتارگاه
۲. قتلگاه
۳. رختکن (گرمابه)


فرهنگ فارسی

جای پوست کندن، جای کشتن وپوست کندن گاووگوسفند، کشتارگاه
( اسم ) رخت کن حمام : هر که در مسلخ گرمابه بود همه بر پای خاسته بودند و نمی نشستند تا ماجامه پوشیدیم و بیرون آمدیم . توضیح صحیح این کلمه مشلخ بضم اول وشین مفتوح و لام مشدد مفتوح و حائ حطی است لیکن ظاهرا در زمان ناصر خسرو مسلخ میگفتهاند و او این کلمه را بهمین صورت در قافی. یکی از قطعات خود بکار برده است : این جهان مسلخ گرماب. مرگ آمد هر چه داری بنهی پاک درین مسلخ . ( ناصر خسرو )

فرهنگ معین

(مَ لَ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - کشتارگاه ، جای پوست کندن . ۲ - رخت کن ، رخت کن گرمابه . ج . مسالخ .

لغت نامه دهخدا

مسلخ. [ م َ ل َ ] ( ع اِ ) محل سلخ و جائی که در آن گوسفند را پوست می کنند. ج ، مسالخ. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). جای پوست کشیدن چارپایان به معنی ذبح کردن حیوانات. ( آنندراج ) ( غیاث ). آنجا که گوسفند از پوست بیرون کنند. ( مهذب الاسماء ). کشتارگاه. سلاخ خانه. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) :
عدوی جاه ترا بخت بد نهازشده ست
به پای خویش همی آردش سوی مسلخ.
سوزنی.
در آن مسلخ آدمیزادگان
زمین گشته کوه از بس افتادگان.
نظامی.
زین چنین عمری که مایه ی ْ دوزخ است
مر قصابان غضب را مسلخ است.
مولوی.
|| آنجا که جامه در گرمابه برکنند. ( مهذب الاسماء ). آنجا که جامه بیرون کنند در گرمابه. ( دهار ). بُنه. بینه. رخت کن. سربینه. سربنه. سرحمام. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). جامه کن :
این جهان مسلخ گرمابه مرگ آمد
هرچه داری بنهی پاک در این مسلخ.
ناصرخسرو.
به وقتی که بیرون آمدیم هرکه در مسلخ گرمابه بود همه بر پای خاسته بودند. ( سفرنامه ناصرخسرو چ دبیرسیاقی ص 257 ). چون از گرمابه بیرون آید اندر مسلخ بخسبد تا عرق کند. ( ذخیره ٔخوارزمشاهی ). در جنب خانه حمامی عالی و مسلخی منقش به کاشی تراشیده و جامهای رنگین ساخته. ( تاریخ جدید یزد ).

فرهنگ عمید

۱. قتل گاه.
۲. کشتارگاه.

دانشنامه عمومی

مسلخ فیلمی به کارگردانی هادی صابر و نویسندگی پرویز صیاد محصول سال ۱۳۵۳ است.
سعید راد
پرویز صیاد
نوری کسرایی
جهانگیر فروهر
محمود بهرامی
علیرضا قوامی
عنایت بخشی
سیدجلال طباطبایی
محمد غیاثی (پرویز صیاد) در کافه ای با زنی به نام فخری (نوری کسرائی) آشنا می شو و قرار می گذارند به شمال بروند…

جدول کلمات

کشتارگاه

پیشنهاد کاربران

خونینگاه

رخت کن حمام

رختکن، محلی برای درآوردن لباس

گرمابه، رختکن حمام

از کلمات هم خانواده :
سلاخ، سالخ، سلاخی، مسلخ، سَلَخ ( فعل است ) ، سلخ ( اسم بر وزن بلخ ) ، سلخ خانه، سلاخ خانه



کلمات دیگر: