مکیده
فارسی به انگلیسی
sucked, vacuum-packed
عربی به فارسی
دسيسه , تدبير , طرح
فرهنگ فارسی
مکر کردن . یا خبث . جمع : مکاید
مکیده شده، مک زده شده
1. ویژگی آوای حاصل از سازوکار جریان هوای چاکنایی درونسو 2. آوای حاصل از سازوکار جریان هوای چاکنایی درونسو
لغت نامه دهخدا
مکیده. [ م َ دَ ] ( ع اِمص ، اِ ) مکر و خدعه. ( ناظم الاطباء ). مکیدة. و رجوع به مکیدة و مکیدت شود.
مکیده . [ م َ دَ ] (ع اِمص ، اِ) مکر و خدعه . (ناظم الاطباء). مکیدة. و رجوع به مکیدة و مکیدت شود.
مکیده . [ م َ دَ / دِ ] (ن مف ) خنیده و مک زده . (ناظم الاطباء). آنچه میان دو لب و زبان و کام فشرده و شیره یا مایع آن را فروداده باشند. مزیده . چوشیده . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : دامن سخن به ثفل خاییده و مکیده ٔ ایشان بازنیفتاده . (مرزبان نامه چ قزوینی ص 296). و رجوع به مکیدن شود.
مکیدة. [ م َ دَ ] (ع مص ) مکر کردن . (تاج المصادر بیهقی ). بد سگالیدن . (ترجمان القرآن ) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || (اِمص ، اِ) سگالش بد. (دهار) بداندیشی . (آنندراج ). خدعه و مکر. (از اقرب الموارد). و رجوع به مکیدت شود. || خبث . ج ، مکاید. (از اقرب الموارد).
فرهنگستان زبان و ادب
واژه نامه بختیاریکا
پیشنهاد کاربران
بلع کردن
کشیدن
خوردن
کشیدن