برابر پارسی : خواهش می کنم
بی زحمت
برابر پارسی : خواهش می کنم
فارسی به انگلیسی
easy, convenient
effortless, soft, painless
فارسی به عربی
سهل
مترادف و متضاد
ساده، ملایم، اسوده، سبک، روان، اسان، سهل، بی زحمت، بدون اشکال
فرهنگ فارسی
۱ - بی رنج بدون مشقت . ۲ - سهل آسان. ۳ - لطفا : بیزحمت این نامه را به پست برسانید .
لغت نامه دهخدا
بی زحمت. [ زَ م َ ] ( ق مرکب ) ( از: بی + زحمت ) بی رنج.بدون مشقت. || سهل. آسان. ( فرهنگ فارسی معین ). || لطفاً ( در تداول عامه ). این کلمه را بگاه خواهش چیزی در مقام ادب از کسی بکار برند.
فرهنگ عمید
۱. آسان.
۲. (قید ) بی رنج، بی مشقت.
۲. (قید ) بی رنج، بی مشقت.
پیشنهاد کاربران
در گذشته هنگام خواستن کاری از دیگری یا دیگران کلمه ی بی زحمت را به کار می بردند و معنی آن این بود که اگر برای شما زحمتی ندارد مثلا فلان کار را انجام دهید که امروزه به جای آن از کلمه ی لطفا استفاده می شود که در برگیرنده ی این صحبت است که اگر زحمتی هم دارد شما لطف کنید و این کار خواسته شده را انجام دهید.
این کلمه را بگاه خواهش چیزی در مقام ادب از کسی بکار برند.
این کلمه را بگاه خواهش چیزی در مقام ادب از کسی بکار برند.
کلمات دیگر: