کهره
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
( اسم ) بزغال. شیرمست .
فرهنگ معین
(کَ رَ یا رِ ) (اِ. ) بزغالة شیر مست .
لغت نامه دهخدا
کهره. [ ک َ رَ / رِ ] ( اِ ) بزغاله شیرمست را گویند. ( برهان ) ( فرهنگ رشیدی )( آنندراج ). بزغاله شیرمست و بزغاله شش ماهه. ( ناظم الاطباء ). اسم فارسی جدی است. ( فهرست مخزن الادویه ). در فارس ( شیراز و کازرون )، کهره ( بزغاله شیرخوار ). ( حاشیه برهان چ معین ).
کهره. [ ک َ هََ رَ ] ( اِخ ) دهی از دهستان هلیلان است که در بخش مرکزی شهرستان شاه آباد واقع است و 580 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
کهره. [ ک َ هََ رَ ] ( اِخ ) دهی از دهستان هلیلان است که در بخش مرکزی شهرستان شاه آباد واقع است و 580 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
کهره . [ ک َ رَ / رِ ] (اِ) بزغاله ٔ شیرمست را گویند. (برهان ) (فرهنگ رشیدی )(آنندراج ). بزغاله ٔ شیرمست و بزغاله ٔ شش ماهه . (ناظم الاطباء). اسم فارسی جدی است . (فهرست مخزن الادویه ). در فارس (شیراز و کازرون )، کهره (بزغاله ٔ شیرخوار). (حاشیه ٔ برهان چ معین ).
کهره . [ ک َ هََ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان هلیلان است که در بخش مرکزی شهرستان شاه آباد واقع است و 580 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
فرهنگ عمید
۱. بزغالۀ شیرمست.
۲. بزغالۀ شیرخوار.
۲. بزغالۀ شیرخوار.
دانشنامه عمومی
مختصات: ۳۳°۴۴′۱۴″شمالی ۴۷°۰۲′۲۷″شرقی / ۳۳٫۷۳۷۱۶۹۴۴۴۴۴۴۴°شمالی ۴۷٫۰۴۰۷۳۸۸۸۸۸۸۸۹°شرقی / 33.7371694444444; 47.0407388888889
کهره (شیروان و چرداول)، روستایی از توابع بخش هلیلان شهرستان چرداول در استان ایلام ایران است.
این روستا در دهستان هلیلان قرار دارد و مرکز قبلی بخش هلیلان بوده است و قلعه والی عبدالحسین خان ابوقداره در این روستا قرار دارد و هم اکنون نیز پاپرجا می باشد.
کهره (شیروان و چرداول)، روستایی از توابع بخش هلیلان شهرستان چرداول در استان ایلام ایران است.
این روستا در دهستان هلیلان قرار دارد و مرکز قبلی بخش هلیلان بوده است و قلعه والی عبدالحسین خان ابوقداره در این روستا قرار دارد و هم اکنون نیز پاپرجا می باشد.
wiki: کهره
گویش مازنی
/ke re/ به کی – چه کسی را
واژه نامه بختیاریکا
( کهره * ) با تجربه؛ بزرگسال
( کَهره ) بره یا بزغاله جوان
( کَهره ) بره یا بزغاله جوان
پیشنهاد کاربران
وجه تسمیه کهره را می توان به شرح زیر توضیح داد؛
۱ - کَهرَه به فتح کاف و را و از دوبخش کَه رَه به معنای کاه راه یا راه کاهی. این معنای درستی نمی تواند باشد هر چند ما راه شیری در آسمان داریم
۲ - کهره به معنای بزغاله است شاید به توان گفت مکانی که بزغاله ی شیر مست وجود دارد
۳ - کهره به معنای منطقه ای که نوعی درخت انجیر به نام کهره داردکه باوجود شباهت ظاهری اما ثمرش اصلا" مزه ی انجیر ندارد . کهره مععمولا" در سرابهای پر آب دیده شده است.
۴ - کهره احتمالا" کُه ره بوده است به مرور زمان بخاط سختی تلفظش به کهره تبدیل شده است.
۱ - کَهرَه به فتح کاف و را و از دوبخش کَه رَه به معنای کاه راه یا راه کاهی. این معنای درستی نمی تواند باشد هر چند ما راه شیری در آسمان داریم
۲ - کهره به معنای بزغاله است شاید به توان گفت مکانی که بزغاله ی شیر مست وجود دارد
۳ - کهره به معنای منطقه ای که نوعی درخت انجیر به نام کهره داردکه باوجود شباهت ظاهری اما ثمرش اصلا" مزه ی انجیر ندارد . کهره مععمولا" در سرابهای پر آب دیده شده است.
۴ - کهره احتمالا" کُه ره بوده است به مرور زمان بخاط سختی تلفظش به کهره تبدیل شده است.
بزغاله
کَه ره، که به معنی سبک است و اشاره به سبکی کاه دارد. ره به راه رفتن است پس کهره میشود سبک پا ، سبک رو ، تیزپا ،
کهره: بزغاله شیرخوار را گویند. . تازمانی که سنش پایین است را گویند. گویش کهره بیشتر دراستانهای جنوبی مثل استان فارس، بوشهر، هرمزگان گویند
در گویش شهرستان بهاباد به بزغاله، کَعْرِه و نوع نر آن را کعره نر و ماده آن را کعره مایه می گویند و کعره مایه با رشد به بز و کعره نر با رشد به چَبُش ( این کلمه در اصل چپش است ) و سپس دو بر ( dobor ) تبدیل می شود. کلمه ی کعره در اصل کهره است گاهی قصاب ها و دامداران از عبارت کعره شش ماه صحبت به میان می اورند که یا می خواهند سن بزغاله ( کعره ) را بیان کنند یا قصد دارند که مشخص کنند کعره همان بزغاله ی شش ماهه است.
کلمات دیگر: