مترادف اوراد : عزایم، ادعیه، اذکار
اوراد
مترادف اوراد : عزایم، ادعیه، اذکار
مترادف و متضاد
۱. عزایم
۲. ادعیه، اذکار
فرهنگ فارسی
دعاها، ذکرها، جمع ورد
( اسم ) جمع ورد دعاها. یا اوراد و اذکار دعاها و ذکرها خواندنیها و یادکردها.
( اسم ) جمع ورد دعاها. یا اوراد و اذکار دعاها و ذکرها خواندنیها و یادکردها.
فرهنگ معین
(اُ یا اَ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ ورد، دعاها.
لغت نامه دهخدا
اوراد. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ وَرْد. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به ورد شود. || ج ِ وِرْد. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( المنجد ) ( اقرب الموارد ). دعایی که بوقت معین خوانند. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ) : اسباب معیشت ساخته و به اوراد و عبادات پرداخته. ( گلستان ).
تابوت و پنبه و کفن آرند و مرده شوی
اوراد ذاکران ز کران تا کران شود.
تابوت و پنبه و کفن آرند و مرده شوی
اوراد ذاکران ز کران تا کران شود.
سعدی.
رجوع به وِرْد شود.فرهنگ عمید
= وِرد
وِرد#NAME?
دانشنامه عمومی
دعا و نیایش
گویش مازنی
/evaard/ روستایی از دهستان یخکش بهشهر
روستایی از دهستان یخکش بهشهر
جدول کلمات
دعاها
پیشنهاد کاربران
جمعِ ورد ، دعا ها ، ورد ها 🐾🐾
بخشی از آیه که خوانده می شود
وردها . دعاها. ( جمع ورد )
کلمات دیگر: