کلمه جو
صفحه اصلی

تولک

فرهنگ فارسی

زیرک وچابک، مرغ پرریخته، در آوردن پرهای تازه
( صفت ) ۱- زرک چابک.۲- پر ریخته ( مرغ ).

فرهنگ معین

(لَ ) (ص . )۱ - زیرک ، چابک . ۲ - مرغ پر - ریخته .

لغت نامه دهخدا

تولک. [ ل َ ] ( ص ) باذکاوت و زیرک و هوشمند و بافراست و جلد چابک. ( ناظم الاطباء ). زیرک. چابک. || پرریخته. ( فرهنگ فارسی معین ).کریزکرده و پرریخته. ( ناظم الاطباء ). کریز. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). رجوع به کریز و تولک کردن شود.

فرهنگ عمید

۱. زیرک.
۲. چابک.
۳. مرغ پرریخته.
⟨ تولک رفتن: (مصدر لازم) ریختن پَرِ پرنده تا پرهای تازه به‌جای آن بروید.


۱. زیرک.
۲. چابک.
۳. مرغ پرریخته.
* تولک رفتن: (مصدر لازم ) ریختن پَرِ پرنده تا پرهای تازه به جای آن بروید.

دانشنامه عمومی


گویش مازنی

ریختن مو و پر حیوانات و پرندگان جهت آوردن موها و پرهای تازه ...


/toolak/ ریختن مو و پر حیوانات و پرندگان جهت آوردن موها و پرهای تازه ی سازگار با فصل

واژه نامه بختیاریکا

نشا

پیشنهاد کاربران

Tulak ظرفی برای حمل خرما توسط چوپان در زبان ملکی گالی بشکرد

تولک روستایی از بخش بیرانشهر لرستان به معنای آخرین نقطه وسرزمین چابک سواران. . . . ❤🐥

افسردگی
گوشگیر
نسخ
حال خراب
بی جنس
لا جون
کسی اگه گل خوب داره بگه


کلمات دیگر: