( اسم ) بزه
ده کوچکی است از دهستان نیم بلوک بخش قاین شهرستان بیرجند .
ده کوچکی است از دهستان نیم بلوک بخش قاین شهرستان بیرجند .
بزو. [ ب َزْوْ ] (ع مص ) گردن کشی کردن . (آنندراج ). || قهر کردن . (آنندراج ). تطاول کردن . (از اقرب الموارد). تطاول کردن و غالب شدن بر کسی . (ناظم الاطباء). || سخت گرفتن . (آنندراج ). || مقهور کردن و دارگیر نمودن . (ناظم الاطباء). مقهور کردن . (المصادر زوزنی ). || کار کردن . (آنندراج ). || بزا (کجی پشت ) گردیدن . (ناظم الاطباء). مبتلا به بیماری بزا شدن . (از اقرب الموارد).
بزو. [ ب ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان نیم بلوک بخش قاین شهرستان بیرجند. (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 9).