درویشی
متربه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
متربة. [ م َ رَ ب َ ] (ع اِمص ) درویشی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ) (ترجمان القرآن ). درویشی و تنگ دستی و بینوائی . (ناظم الاطباء): مسکین ذومتربة ؛ فقیری که زمین گیر است . (از اقرب الموارد).
( متربة ) متربة. [ م َ رَ ب َ ] ( ع اِمص ) درویشی. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ) ( ترجمان القرآن ). درویشی و تنگ دستی و بینوائی. ( ناظم الاطباء ): مسکین ذومتربة ؛ فقیری که زمین گیر است. ( از اقرب الموارد ).
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی مَتْرَبَةٍ: خاک (ذَا مَتْرَبَةٍ :خاک نشین - فقیر)
ریشه کلمه:
ترب (۲۲ بار)
«مَتْرَبَة» مصدر میمی از مادّه «ترب» (بر وزن طرب) در اصل از «تراب» به معنای «خاک» گرفته شده و به کسی می گویند که بر اثر شدت فقر، خاک نشین شده است; باز در اینجا تأکید روی این گونه مسکین ها به خاطر اولویت آنها است و الاّ اطعام همه مسکینان از اعمال حسنه است.
ریشه کلمه:
ترب (۲۲ بار)
«مَتْرَبَة» مصدر میمی از مادّه «ترب» (بر وزن طرب) در اصل از «تراب» به معنای «خاک» گرفته شده و به کسی می گویند که بر اثر شدت فقر، خاک نشین شده است; باز در اینجا تأکید روی این گونه مسکین ها به خاطر اولویت آنها است و الاّ اطعام همه مسکینان از اعمال حسنه است.
wikialkb: مَتْرَبَة
کلمات دیگر: