کلمه جو
صفحه اصلی

ندری

فرهنگ فارسی

دهی از دهستان خسرو آباد شهرستان بیجار در ۱۸ هزار گزی جنوب غربی بیجار و ۲ هزار گزی شمال حسین آباد گرگان در ناحیه تپه ماهوری سردسیری واقع است .

لغت نامه دهخدا

ندری . [ ن َ دَ را ] (ع ص ) نادر قلیل . (اقرب الموارد). نادر قلیل الوجود. (از المنجد). || (ق ) نادراً. (المنجد). احیاناً. اتفاقاً: لقیته الندری و ندری و فی ندری و فی الندری ؛ أی بین الایام ، أی احیاناً لا دائماً. (اقرب الموارد). || نقدته مائةً ندری ؛ اخرجتهاله من ماله . (اقرب الموارد). نَقَدَه ُ مائةً نَدَری ̍؛ برآورد صد تا از مال خود جهت وی . (منتهی الارب ).


ندری. [ ن َ دَ را ] ( ع ص ) نادر قلیل. ( اقرب الموارد ). نادر قلیل الوجود. ( از المنجد ). || ( ق ) نادراً. ( المنجد ). احیاناً. اتفاقاً: لقیته الندری و ندری و فی ندری و فی الندری ؛ أی بین الایام ، أی احیاناً لا دائماً. ( اقرب الموارد ). || نقدته مائةً ندری ؛ اخرجتهاله من ماله. ( اقرب الموارد ). نَقَدَه ُ مائةً نَدَری ̍؛ برآورد صد تا از مال خود جهت وی. ( منتهی الارب ).

ندری.[ ن َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان خسروآباد شهرستان بیجار، در 18هزارگزی جنوب غربی بیجار، و دوهزارگزی شمال حسین آباد گرگان ، در ناحیه تپه ماهور سردسیری واقعاست و 350 تن سکنه دارد. آبش از چشمه و قنات ، شغل اهالی زراعت و گله داری و قالیچه بافی ، محصولش غلات و میوه و لبنیات است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

ندری .[ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خسروآباد شهرستان بیجار، در 18هزارگزی جنوب غربی بیجار، و دوهزارگزی شمال حسین آباد گرگان ، در ناحیه ٔ تپه ماهور سردسیری واقعاست و 350 تن سکنه دارد. آبش از چشمه و قنات ، شغل اهالی زراعت و گله داری و قالیچه بافی ، محصولش غلات و میوه و لبنیات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).


دانشنامه عمومی

ندری، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان بیجار در استان کردستان ایران است.
فهرست روستاهای ایران
این روستا در دهستان حومه قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۷۷ نفر (۱۹خانوار) بوده است.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی مَّا نَدْرِی: نمیدانیم
معنی لَا نَدْرِی: نمی دانیم
ریشه کلمه:
دری (۲۹ بار)

پیشنهاد کاربران

ندر نام روستایی است درجنوب شهرستان الشتر وبه معنی مکانی است کمیاب یا مکان مردمانی کمیاب بخاطر خصیصه هایی مثل شجاعت وفهمیدگی و ندری به معنای کسی است که به این مکان تعلق داردبعبارتی ندری یعنی کسی که اهل ندر است و شخصی است برخوردار ازشجاعت وفهمیدگی

ندری
لغت نامه دهخدا
ندری . [ ن َ دَ را ] ( ع ص ) نادر قلیل . ( اقرب الموارد ) . نادر قلیل الوجود. ( از المنجد ) . || ( ق ) نادراً. ( المنجد ) . احیاناً. اتفاقاً: لقیته الندری و ندری و فی ندری و فی الندری ؛ أی بین الایام ، أی احیاناً لا دائماً. ( اقرب الموارد ) . || نقدته مائةً ندری ؛ اخرجتهاله من ماله . ( اقرب الموارد ) . نَقَدَه ُ مائةً نَدَری ̍؛ برآورد صد تا از مال خود جهت وی . ( منتهی الارب ) .


یکی از انسان های موفق در امروز اقتصاد کشورمان می باشد این سرمایه دار بزرگ که در ۱۳۶۲/۰۵/۱۰ و در خانواده ای با اصل و نسب دارای شجرنامه ای معتبر و بااصالت لر از استان فارس بدنای آمده وی دارای تحصیلات عالیه با رتبه تک رقمی از دانشگاه های بنام می باشد وی که ازین ۱۸ سالگی با تکیه بر دانش و هوش و استعداد بی نظیر خود در چندین عرصه فعالیت داشته هم اکنون در شغل ساخت و ساز در پایتخت و شمال کشور مان مشغول هستند و همچنین یکی از هتل داران کشورمان هم می باشد با داشتن ۳ هتل بنام و همچنین دارای یک مجموعه هولدینگ قوی با بالغ بر ۲۲۰ نفر کارمند مستقیم می باشد بدلایل برخی اعتقادات شخصی ایشان متاسفانه اجازه توضیح بیشتر در خصوص وی را نداریم و برای ایشان و همه کارآفرینان برتر کشورمان آرزوی موفقیت داریم


کلمات دیگر: