کلمه جو
صفحه اصلی

مثوبه

فرهنگ فارسی

مثوبت، پاداش، ج ائ، جزای عمل خیر
( اسم ) پاداش نیک جزای کار خوب : رب العالمین گوید : گواهی شان قبول کردم و حکم کردم بیگانگان را سیاست و عقوبت و دوستان را مثوبت و رحمت . جمع : مثوبات .

لغت نامه دهخدا

مثوبة. [ م َ ب َ / م َث ْ وَ ب َ ] (ع اِ) پاداش نیکی . (دهار). پاداش به نیکی . (ترجمان القرآن ). پاداش . (منتهی الارب ) (آنندراج ). پاداش و جزا. (ناظم الاطباء). ثواب . (اقرب الموارد). جزای نیکی و اجرت عبادت در آخرت . (غیاث ). اجر و مزد. ج ، مثوبات . (یادداشت به خطمرحوم دهخدا) : ولو انهم آمنوا واتقوا لمثوبة من عنداﷲ خیر لوکانوا یعلمون . (قرآن 103/2). قل هل انبئکم بشر من ذلک مثوبة عنداﷲ من لعنه اﷲ و غضب علیه . (قرآن 60/5). و رجوع به مثوبت و مثوبات شود.


دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی مَثُوبَةً: پاداش - جزا (هم در مورد اعمال بد و هم درمورد اعمال خوب)
ریشه کلمه:
ثوب (۲۸ بار)

«مَثُوبَةً» و «ثواب» از مادّه «ثَوب» در اصل، به معنای رجوع و بازگشت به حالت اول است و به هرگونه سرنوشت یا جزا (پاداش و کیفر) نیز گفته می شود، ولی غالباً در مورد پاداش های نیک به کار می رود، و گاهی به معنای مجازات نیز به کار رفته، در آیه فوق می تواند به معنای سرنوشت و یا به معنای جزا و کیفر بوده باشد.

پیشنهاد کاربران

ﻣَﺜُﻮﺑﺔ ﻭ ﺛﻮﺍﺏ ﺩﺭ ﺍﺻﻞ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﻱ ﺭﺟﻮﻉ ﻭ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺖ ﺍﻭّﻝ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻪ ﻫﺮﮔﻮﻧﻪ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﻳﺎ ﺟﺰﺍ ﻧﻴﺰ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ، ﻭﻟﻲ ﻏﺎﻟﺒﺎً ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﭘﺎﺩﺍﺷﻬﺎﻱ ﻧﻴﻚ ﺑﻪ ﻛﺎﺭ ﻣﻲ ﺭﻭﺩ. برگرفته از تفسیر نور استاد قرائتی


کلمات دیگر: