وصب . [ وَ ] (ع اِ) مابین بنصر تا سبابه . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).
وصب
لغت نامه دهخدا
وصب . [ وَ ص َ ] (ع اِ) بیماری . (منتهی الارب ). بیماری و رنج . (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ج ، اوصاب . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || مابین بنصر تا سبابه . (اقرب الموارد). || (مص ) بیمار گشتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (ازاقرب الموارد). دردمند شدن . (تاج المصادر بیهقی ).
وصب . [ وَ ص ِ ] (ع ص ) بیمار. (مهذب الاسماء) (از اقرب الموارد). بیمار و رنجور.(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). دردمند. (مهذب الاسماء). ج ، وَصابی ̍، وِصاب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
وصب. [ وَ ] ( ع اِ ) مابین بنصر تا سبابه. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ).
وصب. [ وَ ص َ ] ( ع اِ ) بیماری. ( منتهی الارب ). بیماری و رنج. ( غیاث اللغات ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). ج ، اوصاب. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || مابین بنصر تا سبابه. ( اقرب الموارد ). || ( مص ) بیمار گشتن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( ازاقرب الموارد ). دردمند شدن. ( تاج المصادر بیهقی ).
وصب. [ وَ ص ِ ] ( ع ص ) بیمار. ( مهذب الاسماء ) ( از اقرب الموارد ). بیمار و رنجور.( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). دردمند. ( مهذب الاسماء ). ج ، وَصابی ̍، وِصاب. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).
وصب. [ وَ ص َ ] ( ع اِ ) بیماری. ( منتهی الارب ). بیماری و رنج. ( غیاث اللغات ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). ج ، اوصاب. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || مابین بنصر تا سبابه. ( اقرب الموارد ). || ( مص ) بیمار گشتن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( ازاقرب الموارد ). دردمند شدن. ( تاج المصادر بیهقی ).
وصب. [ وَ ص ِ ] ( ع ص ) بیمار. ( مهذب الاسماء ) ( از اقرب الموارد ). بیمار و رنجور.( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). دردمند. ( مهذب الاسماء ). ج ، وَصابی ̍، وِصاب. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی وَاصِبٌ: دائمی و شدید - واجب و لازم (کلمه وصب در اصل به معنای بیماری مزمن و غیر قابل علاج است وصب وصوبا یعنی دایم شد دایم شدنی ، و وصب الدین یعنی دین ، واجب و لازم شد ، و مفازة واصبة یعنی بیابانی دور ، به حدی که آخر ندارد )
تکرار در قرآن: ۲(بار)
. وُصُوب به معنی ثبوت و دوام است «وَصَبَ الشَّیْءُ وُصُوباً: دام وَ ثَبَتَ» یعنی شیاطین از هر طرف زده میشوند تا مطرود گردند و برای آنهاست عذاب دائم. . دین به معنی طاعت و بندگی است یعنیاطاعت و بندگی بطور همیشه برای اوست و نباید جز او را بپرستید. آنچه در آسمانها و زمین است ملک اوست و بندگی همیشه برای اوست آیا از غیر خدا میترسید و پرهیز میکنید؟! این لفظ فقطدوبار در قرآن آمده است .
تکرار در قرآن: ۲(بار)
. وُصُوب به معنی ثبوت و دوام است «وَصَبَ الشَّیْءُ وُصُوباً: دام وَ ثَبَتَ» یعنی شیاطین از هر طرف زده میشوند تا مطرود گردند و برای آنهاست عذاب دائم. . دین به معنی طاعت و بندگی است یعنیاطاعت و بندگی بطور همیشه برای اوست و نباید جز او را بپرستید. آنچه در آسمانها و زمین است ملک اوست و بندگی همیشه برای اوست آیا از غیر خدا میترسید و پرهیز میکنید؟! این لفظ فقطدوبار در قرآن آمده است .
wikialkb: ریشه_وصب
کلمات دیگر: