کلمه جو
صفحه اصلی

اوزی

فرهنگ فارسی

رفتنی چون رفتن مرغابی

لغت نامه دهخدا

اوزی . [ اِ وَزْ زا ] (ع اِ) رفتنی چون رفتن مرغابی . (منتهی الارب ) (آنندراج ).


اوزی . [ اِوْ ز زی ی ] (ص نسبی ) منسوب به اوز. بطمانند. (ناظم الاطباء).


اوزی. [ اِوْ ز زی ی ] ( ص نسبی ) منسوب به اوز. بطمانند. ( ناظم الاطباء ).

اوزی. [ اِ وَزْ زا ] ( ع اِ ) رفتنی چون رفتن مرغابی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

دانشنامه عمومی

اوزی می تواند به یکی از موارد زیر یا نسبت با آنها اشاره داشته باشد:
آزی، استرالیا یا استرالیایی
یوزی نام نوعی اسلحه
اوزی (رسم)، یکی از آداب و رسوم بختیاری
اوز، شهری در استان فارس
اوزی (ورزقان)، از روستاهای استان آذربایجان شرقی
اوزی (کلیبر)، از روستاهای استان آذربایجان شرقی است
لهجه اوزی
آزی آزبورن (اوزی اوزبورن)
اوزی کند، جماعت و شهرکی در شمال غربی تاجیکستان

دانشنامه آزاد فارسی

تغییرمسیر به:
کنه، فرانسوا (۱۶۹۴ـ۱۷۷۴)

گویش مازنی

آب تنی – شنا


/oozi/ آب تنی – شنا

واژه نامه بختیاریکا

کمک خرج یا کادوی عروسی که شخص جهت رسیدن به آن عمدتا قبل از عروسی به خانه های فامیل جهت گرفتن آن مراجعه می کرد.

پیشنهاد کاربران

در زبان لری بختیاری به معنی
::هدیه عروس
Oozi

یه نوع فحش هم به حساب میاد به معنی:. . . کردن


کلمات دیگر: