کلمه جو
صفحه اصلی

بی پایه


مترادف بی پایه : بی اساس، بی ربط، پوچ، سست، واهی ، دروغ، کذب

متضاد بی پایه : اساسمند، موثق

فارسی به انگلیسی

baseless, chimerical, legless, slender, windy, unfounded

baseless, chimerical, legless, slender, windy


فارسی به عربی

طلیق , غیر مستقر

مترادف و متضاد

sessile (صفت)
بی ساقه، چسبیده، بی پایه

unstable (صفت)
نا پایدار، ناپایا، زود گذر، نااستوار، بی ثبات، متزلزل، بی پایه، لرزان

loose (صفت)
سست، بی قاعده، شل، ول، هرزه، گشاد، ازاد، بی ربط، بی بند و بار، فروهشته، لق، بی پایه

unfounded (صفت)
بی اساس، بی پایه، بی اصل

اسم ≠ اساسمند، موثق


بی‌اساس، بی‌ربط، پوچ، سست، واهی


فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - بی ستون بی قایمه. ۲ - بی اصل بی اساس . ۳ - گل یا برگی که دم ندارد

فرهنگ عمید

بی اصل، بی اساس.

واژه نامه بختیاریکا

فِت مِن گِت

جدول کلمات

سست


کلمات دیگر: