فرصت دادن
فارسی به انگلیسی
واژه نامه بختیاریکا
هِشتِن وا فرصت
پیشنهاد کاربران
مهلت
مهلت، مجال، امان
داو دادن. [ دَ ] ( مص مرکب ) نوبت بازی دادن در نرد و شطرنج. || مجال دادن. مهلت دادن. گذاردن :
هر خری در خرمنش میکرد گاو
کشته را هرگز سگان ندهند داو.
مولوی.
هر خری در خرمنش میکرد گاو
کشته را هرگز سگان ندهند داو.
مولوی.
کلمات دیگر: