کلمه جو
صفحه اصلی

شارمان

فرهنگ فارسی

شارمام

لغت نامه دهخدا

شارمان. ( اِخ ) شارمام. رجوع به شارمام و چهار امام شود.

گویش مازنی

/shaarmaan/ نام قدیمی چهار امام که کنار رودخانه ای به همین نام قرار داشت و جایی است که ولاش، باو را کشته است و در منطقه امیرآباد بهشهر واقع استاین محل در حال حاضر به نام چارامام معروف است

نام قدیمی چهار امام که کنار رودخانه ای به همین نام قرار داشت ...



کلمات دیگر: