کلمه جو
صفحه اصلی

مجهوله

لغت نامه دهخدا

( مجهولة ) مجهولة. [ م َ ل َ ] ( ع ص ) مؤنث مجهول. ج ، مجهولات. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). رجوع به مجهول شود. || ناقة مجهولة؛ ماده شتری که آن را گاهی ندوشیده باشند. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). ماده شتری که هرگز آن را ندوشیده باشند و گویند ماده شتری که هرگز بار بر آن ننهاده باشند. ( از ذیل اقرب الموارد ). || ناقة بی داغ و نشان. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از ذیل اقرب الموارد ). || ارض مجهولة؛ زمینی که در آن نشانه و کوهی نباشد و گویند: علونا ارضاً مجهولة. ( از ذیل اقرب الموارد ).

مجهولة. [ م َ ل َ ] (ع ص ) مؤنث مجهول . ج ، مجهولات . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به مجهول شود. || ناقة مجهولة؛ ماده شتری که آن را گاهی ندوشیده باشند. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ماده شتری که هرگز آن را ندوشیده باشند و گویند ماده شتری که هرگز بار بر آن ننهاده باشند. (از ذیل اقرب الموارد). || ناقة بی داغ و نشان . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از ذیل اقرب الموارد). || ارض مجهولة؛ زمینی که در آن نشانه و کوهی نباشد و گویند: علونا ارضاً مجهولة. (از ذیل اقرب الموارد).



کلمات دیگر: