مجول. [ م ُ ج َوْ وِ ] ( ع ص ) گردبرآینده و بسیار سفر کننده در بلاد. || آواره و بی خانمان. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جانسون ).
مجول. [ م ُ ] ( ع مص ) مَجل. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). رجوع به مجل شود.
مجول . [ م ِج ْ وَ ] (ع اِ) شاماکچه یا شاماکچه ٔ زنان یا شاماکچه ٔ دختران خردسال . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || سپر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || پای برنجن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). خلخال . (اقرب الموارد). || درم صحیح . || تعویذ. || گورخر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || سیم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || هلال مانندی باشد از سیم که در وسط قلاده تعبیه کنند. || خرقه ٔ سپید که در دست آن کس باشد که تیرهای قمار بدست وی اندازند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
مجول . [ م ُ ] (ع مص ) مَجل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به مجل شود.
مجول . [ م ُ ج َوْ وِ ] (ع ص ) گردبرآینده و بسیار سفر کننده در بلاد. || آواره و بی خانمان . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).