کلمه جو
صفحه اصلی

مجول

لغت نامه دهخدا

مجول. [ م ِج ْ وَ ] ( ع اِ ) شاماکچه یا شاماکچه زنان یا شاماکچه دختران خردسال. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || سپر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || پای برنجن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). خلخال. ( اقرب الموارد ). || درم صحیح. || تعویذ. || گورخر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || سیم. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || هلال مانندی باشد از سیم که در وسط قلاده تعبیه کنند. || خرقه سپید که در دست آن کس باشد که تیرهای قمار بدست وی اندازند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

مجول. [ م ُ ج َوْ وِ ] ( ع ص ) گردبرآینده و بسیار سفر کننده در بلاد. || آواره و بی خانمان. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جانسون ).

مجول. [ م ُ ] ( ع مص ) مَجل. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). رجوع به مجل شود.

مجول . [ م ِج ْ وَ ] (ع اِ) شاماکچه یا شاماکچه ٔ زنان یا شاماکچه ٔ دختران خردسال . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || سپر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || پای برنجن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). خلخال . (اقرب الموارد). || درم صحیح . || تعویذ. || گورخر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || سیم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || هلال مانندی باشد از سیم که در وسط قلاده تعبیه کنند. || خرقه ٔ سپید که در دست آن کس باشد که تیرهای قمار بدست وی اندازند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).


مجول . [ م ُ ] (ع مص ) مَجل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به مجل شود.


مجول . [ م ُ ج َوْ وِ ] (ع ص ) گردبرآینده و بسیار سفر کننده در بلاد. || آواره و بی خانمان . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).


دانشنامه عمومی

مجول یا Majhool یک رقم خرمای بزرگ، شیرین و با کیفیت است (Phoenix dactylifera) که درخت نخل آن بومی کشور مراکش می باشد. این نوع خرما همچنین در ایالات متحده ، اسرائیل ، ایران ، عربستان سعودی ، آفریقای جنوبی ، اردن و فلسطین نیز کشت می شود.
انواع مختلفی از آن برای تولید محصول و محوطه سازی وجود دارد. آنچه که مجول را متمایز و مشهور نموده، اندازه بزرگ خرما (گاهی تا 7 سانتیمتر) و طعم دلپذیرش می باشد.


کلمات دیگر: