کلمه جو
صفحه اصلی

گیچلر

لغت نامه دهخدا

گیچلر. [ ل َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان نازلو بخش ارومیه. واقع در 18500گزی شمال خاوری ارومیه و 2500گزی خاور شوسه ارومیه به سلماس. محلی جلگه و هوای آن معتدل و سکنه آن 365 تن است. آب آن از نازلوچای تأمین میشود. محصول آن غلات ، چغندر، توتون ، کشمش ، حبوب و صیفی و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان جوراب بافی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

گیچلر. [ ل َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان نازلوبخش حومه شهرستان ارومیه. واقع در 18000 گزی شمال ارومیه و 2500 گزی خاور شوسه ارومیه به سلماس. محلی جلگه و هوای آن معتدل و سکنه آن 193 تن است. آب آن از جویبار عربلو تأمین میشود. محصولات آن غلات ، چغندر، حبوب و کشمش است. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان جوراب بافی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

گیچلر. [ ل َ ] ( اِخ ) دهی است ازدهستان گیچلرات بخش پلدشت شهرستان ماکو. واقع در 47000 گزی خاوری پلدشت و 25000 گزی خاور شوسه خوی به ماکو. محلی کوهستانی و هوای آن معتدل و سکنه آن 65 تن است. آب آن از چشمه تأمین میشود. محصولات آن غلات و پنبه و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

گیچلر. [ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نازلو بخش ارومیه . واقع در 18500گزی شمال خاوری ارومیه و 2500گزی خاور شوسه ٔ ارومیه به سلماس . محلی جلگه و هوای آن معتدل و سکنه ٔ آن 365 تن است . آب آن از نازلوچای تأمین میشود. محصول آن غلات ، چغندر، توتون ، کشمش ، حبوب و صیفی و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان جوراب بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).


گیچلر. [ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نازلوبخش حومه ٔ شهرستان ارومیه . واقع در 18000 گزی شمال ارومیه و 2500 گزی خاور شوسه ٔ ارومیه به سلماس . محلی جلگه و هوای آن معتدل و سکنه ٔ آن 193 تن است . آب آن از جویبار عربلو تأمین میشود. محصولات آن غلات ، چغندر، حبوب و کشمش است . شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان جوراب بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).


گیچلر. [ ل َ ] (اِخ ) دهی است ازدهستان گیچلرات بخش پلدشت شهرستان ماکو. واقع در 47000 گزی خاوری پلدشت و 25000 گزی خاور شوسه ٔ خوی به ماکو. محلی کوهستانی و هوای آن معتدل و سکنه ٔ آن 65 تن است . آب آن از چشمه تأمین میشود. محصولات آن غلات و پنبه و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).



کلمات دیگر: