کلمه جو
صفحه اصلی

کلان سرین

فرهنگ فارسی

که سرین او بزرگ باشد . سرگین رسته

لغت نامه دهخدا

کلان سرین. [ ک َ س ُ ] ( ص مرکب ) که سرین او بزرگ باشد. سرین گنده. رسته. اعجز. عجزاء. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). رجوع به سرین و کلان شود.


کلمات دیگر: