کلمه جو
صفحه اصلی

قنثله

لغت نامه دهخدا

( قنثلة ) قنثلة. [ ق َ ث َ ل َ ] ( ع مص ) برانگیختن خاک را بپای در رفتار. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( آنندراج ). چون نقثلة. ( از اقرب الموارد ).

قنثلة. [ ق َ ث َ ل َ ] (ع مص ) برانگیختن خاک را بپای در رفتار. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ). چون نقثلة. (از اقرب الموارد).



کلمات دیگر: