( مجهورة ) مجهورة. [ م َ رَ ] ( ع ص ) چاه معمور و پاک کرده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). چاه معمور اعم از آنکه آبش شیرین باشد یا شور. ( ازاقرب الموارد ). || حروف مجهورة، نوزده حرف است ، مجموع در این قول : «ظل قوربض اذغزا جند مطیع». ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). و ضد آن مهموسه است. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به مهموسه و «حرف مجهور» در همین لغت نامه شود.
مجهوره
لغت نامه دهخدا
مجهورة. [ م َ رَ ] (ع ص ) چاه معمور و پاک کرده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). چاه معمور اعم از آنکه آبش شیرین باشد یا شور. (ازاقرب الموارد). || حروف مجهورة، نوزده حرف است ، مجموع در این قول : «ظل قوربض اذغزا جند مطیع». (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و ضد آن مهموسه است . (از اقرب الموارد). و رجوع به مهموسه و «حرف مجهور» در همین لغت نامه شود.
کلمات دیگر: