شوصه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
شوصة. [ ش َ ص َ ] (ع اِ) باد که در پهلو نشیند مردم را.(منتهی الارب ). باد که در پهلو افتد. (مهذب الاسماء) (از اقرب الموارد). قسمی ذات الجنب . (یادداشت مؤلف ). ورمی است در حجاب اضلاع زیر حجاب حاجز. (از اقرب الموارد). ورم درونی پهلو. (منتهی الارب ). ذات الجنب که ورم از داخل باشد. ورم در حجاب اضلاع از درون . (یادداشت مؤلف ). شوصه و ذات الجنب در بیماری شبیه یکدیگر و از نظر علاج نیز یکی هستندو هر کدام دارای علامتهای خاصی است . (از تذکره ٔ داودضریر انطاکی ص 179). شوصه ؛ آماسی دردناک و گرم اندرعضله های اندرونین سینه . (از ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). و رجوع به ذات الجنب شود. || جهیدن رگ . || درد شکم . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
دانشنامه عمومی
ذات الجنب . [ تُل ْ جَم ْ ] (ع اِ مرکب ) درد پهلو. (مهذب الاسماء). برسام . جُناب . نوعی بیماری پهلو. درد و آماس پهلو. ورم حارّ مولم در نواحی صدر. وَرم ِ حجاب مستبطن . دردی است به دنده ها با سرفه و تب . سینه پهلو. ورم حارّ مولم که در نواحی سینه پیدا شود که قسمتی از آن را شوصة و قسمی را برساما و قسمی را ذات الجنب ساده گویند. ورمی است حارّ که در حوالی سینه پدید آید. (منتهی الارب ).