کلمه جو
صفحه اصلی

قنبانی

لغت نامه دهخدا

قنبانی. [ قَم ْ ] ( ص نسبی ) نسبت به قنبان. ( معجم البلدان ). رجوع به قنبان شود.

قنبانی. [ قَم ْ ] ( اِخ ) محمدبن عبدالبر، مکنی به ابوعبداﷲ معروف به کشکینانی. از محدثان ثقه بود. رجوع به معجم البلدان شود.

قنبانی . [ قَم ْ ] (اِخ ) محمدبن عبدالبر، مکنی به ابوعبداﷲ معروف به کشکینانی . از محدثان ثقه بود. رجوع به معجم البلدان شود.


قنبانی . [ قَم ْ ] (ص نسبی ) نسبت به قنبان . (معجم البلدان ). رجوع به قنبان شود.



کلمات دیگر: