کلمه جو
صفحه اصلی

قندوله

لغت نامه دهخدا

( قندولة ) قندولة. [ ق َ ل َ ] ( معرب ، اِ ) یکی قندول و آن درختی است. ( اقرب الموارد ). رجوع به قندول شود.

قندولة. [ ق َ ل َ ] (معرب ، اِ) یکی قندول و آن درختی است . (اقرب الموارد). رجوع به قندول شود.



کلمات دیگر: