کلمه جو
صفحه اصلی

کلان سال گردیدن

فرهنگ فارسی

پیر و سالخورده گردیدن

لغت نامه دهخدا

کلان سال گردیدن. [ ک َ گ َ دی دَ ] ( مص مرکب ) پیر و سالخورده گردیدن.تعوید. اقلحمام. کهامة. عساء. عسی. ( منتهی الارب ).


کلمات دیگر: