کلمه جو
صفحه اصلی

قنده

فرهنگ فارسی

قند نبات

لغت نامه دهخدا

( قندة ) قندة. [ ق َ دَ ] ( معرب ، اِ ) قند. ( منتهی الارب ). نبات. ( ناظم الاطباء ). رجوع به قند شود.
- قندة الرقاع ؛ نوعی از خرماست. ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). نوعی از ثمر است. ( فهرست مخزن الادویة ).

قندة. [ ق َ دَ ] (معرب ، اِ) قند. (منتهی الارب ). نبات . (ناظم الاطباء). رجوع به قند شود.
- قندة الرقاع ؛ نوعی از خرماست . (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). نوعی از ثمر است . (فهرست مخزن الادویة).



کلمات دیگر: