کلمه جو
صفحه اصلی

ابن مامون

فرهنگ فارسی

از نسل مامون بن هرون الرشید نحوی و ادیب و فقیه

لغت نامه دهخدا

ابن مأمون. [ اِ ن ُ م َءْ ] ( اِخ ) احمدبن علی بن هبةاﷲ ( 509 -586 هَ.ق. ). از نسل مأمون بن هرون الرشید. نحوی و ادیب و فقیه. چندی منصب قضا رانده و در زمان مستنجد آنگاه که همه قضات محبوس گردیدند ازجمله او یازده سال در حبس بود و کتب بسیار در زندان تصنیف کرد و بزمان مستضی رهائی یافت.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ابن مأمون. اِبْن ِ مأْمون ، احمد بن علی الزوال (ذیقعده ۵۰۹ -۱۹ شعبان ۵۸۶/ آوریل ۱۱۱۶-۲۱ سپتامبر ۱۱۹۰)، نحوی، لغوی، محدث و خطاط است.
او از نادر کسانی است که زندگی نامه خود را نوشته و یاقوت عیناً آن را نقل کرده است . گفته های دیگران نیز بیش تر نقل از همین زندگی نامه است. جد اعلای او مأمون خلیفه بود و به همین سبب است که وی نیز به ابن مأمون شهرت یافته است . ابن مأمون در محله درب فیروز بغداد زاده شد و چون درگذشت در محله باب حرب همان شهر به خاک سپرده شد. پدرش در دوران خلافت مستظهر (۴۸۷-۵۱۲ق /۱۰۹۴- ۱۱۱۸م ) و بعد در عهد مسترشد (۵۱۲ -۵۲۹ق /۱۱۱۸- ۱۱۳۵م ) مدتی ریاست «دیوان زمام » را به عهده داشت.


کلمات دیگر: