کلمه جو
صفحه اصلی

ریختار

فارسی به انگلیسی

formation

فرهنگستان زبان و ادب

[ریاضی] ← پیکان

پیشنهاد کاربران

ریختار، برگرفته شده از ریخت . . . . ۱ - شکل ظاهری: * پوشش گیاهی این منطقه شامل سه گونه است که در سه ریختار اصلی بوته زار، درختچه زار و درخت زار انتشار دارند. *در سال های گذشته گرایش به ریختارهای سنتی ( گونه های نمایش سنتی ) افزایش یافته است. *بـاری , ایـن از
نـشانه های خداوند است که انسان را در ریختار و رنگ و پوست و زبان گوناگونی بیافرید. . . . . ۲ - در جامعه شناسی: برابر Habitus habitus یک واژه ی لاتین است که بعضی آن را به عادت واره، ملکه ی ذهنی، منش و . . . ترجمه کرده اند. مفهوم عادت واره زیاد صحیح نیست چرا که عادتها
”یکی“ از عناصر تشکیل دهنده ی ریختار ( Habitus ) هستند. اینطور به نظر می رسد که معادل معقول تر این واژه اصطلاح ریختار باشد. ریختار در معنای لفظی یعنی این که شکل جسمانی کل بدن یا یکی از اعضای بدن، به نحوی که این شکل خاص بدنی انسان را مجبور یا راغب به یک سری چیزها
یا کارها می کند و از یک سری چیزها یا کارهای دیگر منع می کند. مثلا اگر کسی چهره و بدنی زرد گون، لاغر و . . . داشته باشد این شکل بدنی به او امکان ورزشهای سنگین نمی دهد و محدودیتهای زیادی برایش فراهم می آورد. . . . . . . 3 - علوم مهندسی: برابر Model مدل، نمادآور، نمایش
یک پدیده به گونه ای دیگر، همریخت سازی، معادل سازی مهندسی، آمایش همریخت، ریخت آور

ریختار : فرمول
دکتر کزازی واژه ی " ریختار" را در نوشته های خود به جای " فرمول " formule بکار برده است.
نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱۳۸۴، ص ۲۵۹. 》


کلمات دیگر: