دود مه
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
دود مه، مه غلیظ، مه و دو، هوای الوده به دود و بخار
فرهنگ فارسی
یا دو بار دم .
لغت نامه دهخدا
دودمه. [ دُ دَ م َ / م ِ ] ( ص نسبی ) دارای دودم و دولبه. ( ناظم الاطباء ). دودم. دارای دوتیغه و دولبه. که با دولب ببرد و بشکند. که از دو سوی برد: تیغ دودمه. تبر دودمه. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به دودم شود.
دودمه. [ دُ دَ م َ / م ِ ] ( ص نسبی ) با دوبار دم. که دوبار دم دیده یا کشیده باشد. پلو یا چلوی شب مانده که روز دوباره گرم کنند. ( یادداشت مؤلف ).
دودمه. [ دُ دَ م َ / م ِ ] ( ص نسبی ) با دوبار دم. که دوبار دم دیده یا کشیده باشد. پلو یا چلوی شب مانده که روز دوباره گرم کنند. ( یادداشت مؤلف ).
فرهنگستان زبان و ادب
{smog} [مهندسی محیط زیست و انرژی] مخلوطی از دود و مِه طبیعی که در برخی از مواقع وجود آلاینده های دیگر باعث تشدید اثرات مضر آن شود
پیشنهاد کاربران
دودمه یک سبک سیه زنی در محرم و ایام شهادت هست که متولی آن ترک ها است که در شهر تبریز این سبک به وجود آمد.
و در ایام محرم این سبک بیشتر استفاده می شود.
و در ایام محرم این سبک بیشتر استفاده می شود.
کلمات دیگر: